• agreed to, granted, understood, accepted
agreed upon
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. No basis for negotiations has been agreed upon.
[ترجمه Ali] هیچ مبنایی برای گفتگو بر سر این موضوع صورت نگرفته
[ترجمه ترگمان]هیچ پایه ای برای مذاکره بر سر این موضوع صورت نگرفته است[ترجمه گوگل]هیچ مبنایی برای مذاکره به توافق برسد
2. As soon as the details had been agreed upon, the results would be proclaimed.
[ترجمه ترگمان]به محض این که جزئیات مورد توافق قرار گرفت، نتایج اعلام خواهند شد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه جزئیات به توافق برسند، نتایج اعلام خواهد شد
[ترجمه گوگل]به محض اینکه جزئیات به توافق برسند، نتایج اعلام خواهد شد
3. History is a set of lies agreed upon. Napoleon Bonaparte
[ترجمه ترگمان]تاریخ مجموعه ای از دروغ ها است که به توافق رسیده اند ناپلئون بناپارت
[ترجمه گوگل]تاریخ مجموعه ای از دروغ های توافق شده است ناپلئون بناپارت
[ترجمه گوگل]تاریخ مجموعه ای از دروغ های توافق شده است ناپلئون بناپارت
4. It was a mutually agreed upon decision.
[ترجمه ترگمان]این یک تصمیم متضاد هر دو با هم توافق داشتند
[ترجمه گوگل]این تصمیم متقابلی بود
[ترجمه گوگل]این تصمیم متقابلی بود
5. Perhaps the most agreed upon, and at the same time least understood, symbol is K for a strikeout.
[ترجمه ترگمان]شاید the مورد توافق و در عین حال بفهمند که علامت K برای یک strikeout است
[ترجمه گوگل]شاید بیشترین توافق شده، و در عین حال حداقل قابل درک باشد، نماد K برای یک اعتصاب است
[ترجمه گوگل]شاید بیشترین توافق شده، و در عین حال حداقل قابل درک باشد، نماد K برای یک اعتصاب است
6. Thus, the couple had agreed upon a simple contract.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این زوج در مورد یک قرارداد ساده به توافق رسیدند
[ترجمه گوگل]بنابراین، زن و شوهر در مورد یک قرارداد ساده توافق کردند
[ترجمه گوگل]بنابراین، زن و شوهر در مورد یک قرارداد ساده توافق کردند
7. It is important that the tasks agreed upon are absolutely clear.
[ترجمه ترگمان]مهم است که وظایف مورد توافق کاملا مشخص باشند
[ترجمه گوگل]مهم است که وظایف مورد توافق کاملا روشن باشد
[ترجمه گوگل]مهم است که وظایف مورد توافق کاملا روشن باشد
8. Once an interim government is agreed upon and in place then all sanctions could be removed.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک دولت موقت مورد توافق قرار می گیرد و در آن صورت همه تحریم ها حذف خواهند شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک دولت موقت توافق شده و در آن جا قرار می گیرد، همه تحریم ها می توانند برداشته شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک دولت موقت توافق شده و در آن جا قرار می گیرد، همه تحریم ها می توانند برداشته شوند
9. Next, specific action may be agreed upon that is realistic and measurable with perhaps a contingency plan lined up too.
[ترجمه ترگمان]در مرحله بعد، اقدام خاصی ممکن است بر روی آن توافق شود که واقعگرایانه و قابل اندازه گیری باشد و شاید یک برنامه احتمال نیز وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بعد، ممکن است با اقدامات خاصی توافق شود که واقع بینانه و قابل اندازه گیری باشد و احتمالا یک طرح احتمالی نیز وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بعد، ممکن است با اقدامات خاصی توافق شود که واقع بینانه و قابل اندازه گیری باشد و احتمالا یک طرح احتمالی نیز وجود داشته باشد
10. For example, if a start date is agreed upon, one key assumption is, "initiation of the study is contingent upon receipt of samples and standards and approval of the protocol by the client. "
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر تاریخ شروع مورد توافق قرار گیرد، یک فرض کلیدی این است که \" شروع مطالعه مشروط به دریافت نمونه ها و استانداردها و تایید پروتکل توسط مشتری است \"
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر تاریخ شروع به توافق برسد، یک فرض کلیدی این است که 'شروع مطالعه بر اساس دریافت نمونه ها و استانداردها و تایید پروتکل توسط مشتری است '
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر تاریخ شروع به توافق برسد، یک فرض کلیدی این است که 'شروع مطالعه بر اساس دریافت نمونه ها و استانداردها و تایید پروتکل توسط مشتری است '
11. They knew the period that was agreed upon was soon to end and they did not want to be lost or uncreated like their former, lost master.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوره ای را می دانستند که به زودی به توافق رسیدند و نمی خواستند از دست بدهند و یا مانند ارباب سابق خود گم شوند
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که دوره ای که توافق شده بود، به زودی پایان یافت و آنها نمی خواستند از دست رفته یا نابود شوند، مانند کارشناسی ارشد سابقشان
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که دوره ای که توافق شده بود، به زودی پایان یافت و آنها نمی خواستند از دست رفته یا نابود شوند، مانند کارشناسی ارشد سابقشان
12. While this is commonly agreed upon, the vagal innervation of idioventricular pacemakers is not.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مورد عموما مورد توافق قرار می گیرد، the innervation of مصنوعی idioventricular مصنوعی نیست
[ترجمه گوگل]در حالی که این مورد به طور معمول توافق شده است، نجوم واگن از دستگاههای ضربان ساز جداسازی نشده است
[ترجمه گوگل]در حالی که این مورد به طور معمول توافق شده است، نجوم واگن از دستگاههای ضربان ساز جداسازی نشده است
13. It contains basically all we have agreed upon during our negotiation.
[ترجمه ترگمان]این موضوع اساسا شامل تمام چیزهایی است که ما در طول مذاکره بر سر آن توافق کرده ایم
[ترجمه گوگل]این شامل همه مواردی است که ما در طول مذاکرات ما با هم توافق کرده ایم
[ترجمه گوگل]این شامل همه مواردی است که ما در طول مذاکرات ما با هم توافق کرده ایم
14. The time of waiting for payment agreed upon by both sides is the period of credit.
[ترجمه ترگمان]زمان انتظار برای پرداخت توافق شده توسط هر دو طرف دوره اعتبار است
[ترجمه گوگل]زمان انتظار برای پرداخت توسط هر دو طرف توافق شده است دوره اعتبار
[ترجمه گوگل]زمان انتظار برای پرداخت توسط هر دو طرف توافق شده است دوره اعتبار
15. The demands have already been agreed upon.
[ترجمه ترگمان]این مطالبات تاکنون مورد توافق قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]درخواستها قبلا توافق شده است
[ترجمه گوگل]درخواستها قبلا توافق شده است
پیشنهاد کاربران
توافق شده
پذیرفته شده، مورد قبول واقع شده
[حقوق]
مقرر
internationally agreed upon frameworks
چارچوب های مقرر ( مورد پذیرش ) بین المللی
مقرر
internationally agreed upon frameworks
چارچوب های مقرر ( مورد پذیرش ) بین المللی
کلمات دیگر: