کلمه جو
صفحه اصلی

irradiance


معنی : درخشندگی، تابش، لوستر، روشنی، تابندگی
معانی دیگر : برتابش، پرتوافکنی، درخشش، irradiancy درخشندگی

انگلیسی به فارسی

( irradiancy ) درخشندگی، تابش، روشنی، تابندگی، لوستر


تابش نور، تابش، تابندگی، درخشندگی، روشنی، لوستر


انگلیسی به انگلیسی

• brightness, shining; radiant energy

مترادف و متضاد

درخشندگی (اسم)
brilliance, radiance, sheen, blaze, luster, irradiance, irradiancy, effulgence, glitter, coruscation, resplendence, resplendency, radiancy, glim, refulgence

تابش (اسم)
light, brilliance, flame, glow, shine, sheen, irradiance, radiation, irradiancy, effulgence, glint, glitter, coruscation

لوستر (اسم)
luster, irradiance, chandelier, irradiancy, lustre

روشنی (اسم)
clarification, shine, irradiance, irradiancy, lucidity, perspicuity, clarity, expressiveness, glim

تابندگی (اسم)
radiance, irradiance, irradiancy, radiancy

جملات نمونه

1. As irradiance increases the carbon dioxide supply becomes more important and eventually limiting.
[ترجمه ترگمان]با افزایش تابش، تامین کربن دی اکسید اهمیت بیشتری پیدا می کند و در نهایت محدود می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان تابش افزایش عرضه دی اکسید کربن مهم تر و در نهایت محدود می شود

2. We assume a simple linear relationship between irradiance and cycle length, consistent with ref.
[ترجمه ترگمان]ما یک رابطه خطی ساده بین تشعشعات و طول چرخه را فرض می کنیم، که با ref سازگار است
[ترجمه گوگل]ما فرض یک رابطه خطی ساده بین تابش و طول چرخه، مطابق با ref

3. H. pluvialis could protect itself against strong irradiance through the D1 protein repair cycle and the xanthophyll cycle.
[ترجمه ترگمان]H می تواند از خود در برابر تابش قوی از طریق چرخه ترمیم پروتیین D۱ و چرخه xanthophyll محافظت کند
[ترجمه گوگل]H pluvialis می تواند از طریق پروتکل D1 پروتئین و چرخه xanthophyll در برابر اشباع قوی محافظت کند

4. However, the selection of design solar irradiance in the current ASHRAE and CIBSE design handbooks has nothing to do with design dry-bulb and wet-bulb temperatures.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انتخاب یک تابش خورشیدی طراحی در کتابچه راهنمای طراحی و طراحی CIBSE هیچ ربطی به طراحی خشک و خشک لامپ های حبابی ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، انتخاب طراحی تابش خورشید در کتابچه های راهنمای ASHRAE و CIBSE کنونی هیچ ارتباطی با دمای طراحی لامپ خورشیدی و لامپ خورشیدی ندارد

5. Emittance and irradiance are meaningful measurements of flux at a specific surface.
[ترجمه ترگمان]تابش و تابش، اندازه گیری معنی داری شار در یک سطح خاص هستند
[ترجمه گوگل]هدر رفتن و تابش اندازه گیری های معنی دار شار در یک سطح خاص است

6. The irradiance of solar energy impinging on the top of the atmosphere has a meridional distribution.
[ترجمه ترگمان]تابش انرژی خورشیدی که در بالای جو رخ می دهد، دارای یک توزیع meridional است
[ترجمه گوگل]تابش انرژی خورشیدی که در بالای اتمسفر قرار دارد، دارای یک توزیع مرزی است

7. The surface UVB irradiance and erythemal UVB dose rate can be expressed by the effective transmission of the ozone layer and united reflectivity due to the scattering layer and the surface.
[ترجمه ترگمان]سطح تشعشعات ماورا بنفش B و erythemal UVB B می تواند با انتقال موثر لایه اوزون و نفوذ پذیری با توجه به لایه پراکنش و سطح آن بیان شود
[ترجمه گوگل]تابش UVB سطحی و میزان دز UVB erythemal می تواند با انتقال موثر لایه اوزون و بازتابندگی متحد به دلیل لایه پراکندگی و سطح بیان شود

8. The irradiance from fire line to ground considering the effects of wind speed and slope were discussed in this paper.
[ترجمه ترگمان]تابش از خط آتش به زمین در نظر گرفتن اثرات سرعت باد و شیب در این مقاله مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله، تابش از خط آتش به زمین با توجه به اثرات سرعت باد و شیب مورد بحث قرار گرفته است

9. At the same time light irradiance and environmental temperature are monitored, which are used for the standard revision of the test result.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان تابش نور و دمای محیط کنترل می شوند، که برای بازبینی استاندارد نتیجه آزمایش استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]در عین حال، تابش نور و دمای محیط نظارت می شود، که برای بازنگری استاندارد نتایج آزمون مورد استفاده قرار می گیرد

10. The concepts of radiant emittance and of irradiance are complementary.
[ترجمه ترگمان]مفاهیم of و تابش درخشان مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه گوگل]مفاهیم تابش اشعه و تابش مکمل هستند

11. Hence, coincident solar irradiance, dry-bulb and wet-bulb temperatures should be properly selected.
[ترجمه ترگمان]از این رو، تشعشعات خورشیدی همزمان، خشک شدن لامپ و دمای هوای مرطوب باید به درستی انتخاب شوند
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، مقادیر تابش خورشیدی، لامپ خورشیدی و دماسنج مرطوب باید به درستی انتخاب شوند

12. Irradiance or its equivalent, the plane radiant temperature, can be simply measured.
[ترجمه ترگمان]irradiance یا معادل آن، دمای تابشی هواپیما را می توان به سادگی اندازه گیری کرد
[ترجمه گوگل]اشباع یا معادل آن، دمای تابشی هواپیما را می توان به سادگی اندازه گیری کرد

13. Irradiance map + Light cache: the mostly used GI combination.
[ترجمه ترگمان]حافظه نهان map + حافظه نهان: بیشتر از ترکیب GI استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Cache Light: مخزن اغلب استفاده شده از GI

14. The system can obtain anytime spectral irradiance, given waveband irradiance of instant light source and its change with time as well as the change of peak wavelength with time.
[ترجمه ترگمان]این سیستم می تواند هر زمان تشعشعات طیفی را بدست آورد، با توجه به تابش نور منبع نور فوری و تغییر آن با زمان و تغییر طول موج پیک با زمان
[ترجمه گوگل]این سیستم می تواند تابش موج طیفی هر زمان را با توجه به موج نورانی نور منبع فوری و تغییر آن با زمان و همچنین تغییر طول موج پیک با زمان به دست آورد

پیشنهاد کاربران

چگالی تابش

تشعشع


کلمات دیگر: