توسعه دهنده
expansionist
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• advocate of expansion and development (especially territorial expansion)
جملات نمونه
1. Their strategy is expansionist and im-perialist, and it is greatest in effect, of course, when there is no countervailing power.
[ترجمه ترگمان]استراتژی آن ها expansionist و من - perialist است، و در واقع، زمانی که هیچ قدرت مخالفی وجود ندارد، موثر است
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها انفصال و نفوذگرانه است و مطمئنا بیشترین تأثیر را در زمانی که قدرت متضاد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها انفصال و نفوذگرانه است و مطمئنا بیشترین تأثیر را در زمانی که قدرت متضاد وجود ندارد
2. He was a ruthless expansionist.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم سنگدل و سنگدل بود
[ترجمه گوگل]او یک توسعه دهنده بی رحمانه بود
[ترجمه گوگل]او یک توسعه دهنده بی رحمانه بود
3. But the minister of war was an expansionist, General Tojo.
[ترجمه ترگمان]اما وزیر جنگ an، ژنرال Tojo بود
[ترجمه گوگل]اما وزیر جنگ یک انفجاریست، ژنرال تودی بود
[ترجمه گوگل]اما وزیر جنگ یک انفجاریست، ژنرال تودی بود
4. During this period, Germanys expansionist policy of trade with China and the economic power it had accumulated heralded a large-scale aggression against China in William II administration.
[ترجمه ترگمان]در طول این دوره، Germanys سیاست توسعه تجارت با چین و قدرت اقتصادی که آن را به عنوان یک تهاجم بزرگ در برابر چین در دولت ویلیام دوم گردآوری کرده بود
[ترجمه گوگل]در طی این دوره، سیاست تجارت تجارتی آلمان با تجارت چین و قدرت اقتصادی آن، موجب تجاوز گسترده به چین در دولت ویلیام دوم شد
[ترجمه گوگل]در طی این دوره، سیاست تجارت تجارتی آلمان با تجارت چین و قدرت اقتصادی آن، موجب تجاوز گسترده به چین در دولت ویلیام دوم شد
5. The highly popular government"s expansionist policy, including major support of village economic development, has raised concerns about fiscal discipline and the health of financial institutions. "
[ترجمه ترگمان]سیاست انبساطی دولت بسیار محبوب، از جمله حمایت عمده از توسعه اقتصادی روستاها، نگرانی ها در مورد انضباط مالی و سلامت نهاده ای مالی را افزایش داده است \"
[ترجمه گوگل]سیاست تجدیدپذیری دولت، از جمله حمایت عمده از توسعه اقتصادی روستایی، نگرانیها درمورد نظم مالی و بهداشت نهادهای مالی را مورد توجه قرار داده است '
[ترجمه گوگل]سیاست تجدیدپذیری دولت، از جمله حمایت عمده از توسعه اقتصادی روستایی، نگرانیها درمورد نظم مالی و بهداشت نهادهای مالی را مورد توجه قرار داده است '
6. Excluding political factors, however, Japan's expansionist approach is hardly unusual in the global community.
[ترجمه ترگمان]با این حال، صرف نظر از عوامل سیاسی، رویکرد توسعه طلبانه ژاپن در جامعه جهانی غیرمعمول نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود، صرف نظر از عوامل سیاسی، رویکرد توسعه گرا ژاپن در جامعه جهانی به سختی غیر معمول نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود، صرف نظر از عوامل سیاسی، رویکرد توسعه گرا ژاپن در جامعه جهانی به سختی غیر معمول نیست
7. ICBC, which has shown the most expansionist instincts, derived only 4 % of profits from abroad.
[ترجمه ترگمان]ICBC، که the instincts را نشان داده است، تنها ۴ درصد از سود خود را از خارج کسب کرده است
[ترجمه گوگل]ICBC، که بیشتر غریزه های گسترش یافته را نشان داده است، تنها 4 درصد سود از خارج از کشور را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]ICBC، که بیشتر غریزه های گسترش یافته را نشان داده است، تنها 4 درصد سود از خارج از کشور را به دست آورده است
8. The problem is to find a convincing argument for local ethical scepticism which has no expansionist tendencies.
[ترجمه ترگمان]مشکل یافتن یک استدلال قانع کننده برای شکاکیت اخلاقی محلی است که هیچ گرایش توسعه طلبانه ندارد
[ترجمه گوگل]مشکل این است که یک استدلال قانع کننده برای شک و تردید اخلاقی محلی پیدا کنیم که دارای تمایلات انبساطی نیست
[ترجمه گوگل]مشکل این است که یک استدلال قانع کننده برای شک و تردید اخلاقی محلی پیدا کنیم که دارای تمایلات انبساطی نیست
9. There was some variation in this regard as different colonial powers pursued different expansionist policies.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه تفاوت هایی وجود داشت که قدرت های استعماری مختلف سیاست های توسعه طلبانه مختلف را دنبال می کردند
[ترجمه گوگل]در این رابطه تغییراتی وجود داشت، زیرا قدرت های استعمار مختلف با سیاست های مختلف گسترش دادند
[ترجمه گوگل]در این رابطه تغییراتی وجود داشت، زیرا قدرت های استعمار مختلف با سیاست های مختلف گسترش دادند
10. When adjacency and multiple occupation are permitted, the figure becomes extrovert, expansionist.
[ترجمه ترگمان]وقتی مجاورت و اشغال متعدد مجاز هستند، این شکل برون گرایان، توسعه طلبانه می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجاورت و اشغال چندگانه مجاز می باشد، این رقم عصبی می شود، انبساطی
[ترجمه گوگل]هنگامی که مجاورت و اشغال چندگانه مجاز می باشد، این رقم عصبی می شود، انبساطی
11. Like that of Curgenven, his own rising professional career was bound up with a commitment to expansionist sanitary reform.
[ترجمه ترگمان]مانند that، شغل حرفه ای او با تعهدی نسبت به اصلاحات توسعه طلبانه در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]همانند Curgenven، حرفه حرفه ای خود را افزایش می دهد با تعهد به اصلاحات بهداشتی expansionist
[ترجمه گوگل]همانند Curgenven، حرفه حرفه ای خود را افزایش می دهد با تعهد به اصلاحات بهداشتی expansionist
12. Yet Mr Nugent is right to emphasise the persistence of the expansionist strand in American history.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای Nugent حق دارد بر تداوم رشته توسعه طلبانه در تاریخ آمریکا تاکید کند
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای نجنت حق دارد که تاکید بر تداوم تحولات گسترده در تاریخ آمریکا داشته باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای نجنت حق دارد که تاکید بر تداوم تحولات گسترده در تاریخ آمریکا داشته باشد
13. This Spanish school is not the only business school pursuing expansionist dreams.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه اسپانیایی تنها مدرسه کاری نیست که رویاهای توسعه طلبانه را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]این مدرسه اسپانیایی تنها مدرسه کسب و کار نیست که به دنبال رویاهای انبساطی است
[ترجمه گوگل]این مدرسه اسپانیایی تنها مدرسه کسب و کار نیست که به دنبال رویاهای انبساطی است
14. Now, Varney was suggesting that Google was repeating Microsoft's expansionist behavior.
[ترجمه ترگمان]حالا وارنی پیشنهاد می کند که گوگل رفتار توسعه طلبانه مایکروسافت را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، وارنی پیشنهاد کرد که گوگل رفتار تکراری مایکروسافت را تکرار می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، وارنی پیشنهاد کرد که گوگل رفتار تکراری مایکروسافت را تکرار می کند
پیشنهاد کاربران
توسعه طلب
1 - ( مربوط به ) توسعه طلبی؛ ( شخص ) توسعه طلب؛ ( رفتار ) توسعه طلبانه )
2 - توسعه طلب
2 - توسعه طلب
مرز گشایی�شاهان قدیم�
کلمات دیگر: