کلمه جو
صفحه اصلی

government officials


مامورین دولتی

انگلیسی به فارسی

مقامات دولتی


جملات نمونه

1. Government officials visited the earthquake zone on Thursday morning to co-ordinate the relief effort.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی روز پنجشنبه صبح روز پنج شنبه از منطقه زلزله زده دیدن کردند تا تلاش های امدادی را هماهنگ کنند
[ترجمه گوگل]مسئولان دولتی روز پنجشنبه صبح از منطقه زلزله دیدن کردند تا تلاش های امدادی را هماهنگ کنند

2. The President and the Secretary of State are government officials.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مقامات دولتی هستند
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و وزیر امور خارجه مقامات دولتی هستند

3. The measure will mainly be carried out by government officials.
[ترجمه ترگمان]این اقدام عمدتا توسط مقامات دولتی انجام خواهد شد
[ترجمه گوگل]این اقدام عمدتا توسط مقامات دولتی انجام خواهد شد

4. Corrupt government officials were extorting money from him.
[ترجمه ترگمان]مقامات فاسد دولتی از او پول می گرفتند
[ترجمه گوگل]مقامات فاسد دولتی از او پول گرفته بودند

5. Government officials clearly deserve some of the blame as well.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی به روشنی سزاوار برخی از مقصر هستند
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی به وضوح مستحق برخی از سرزنش هستند

6. Some government officials connive at graft.
[ترجمه ترگمان]برخی از مقامات دولتی به اختلاس متهم شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از مقامات دولتی در حال پیگیری هستند

7. He's been meeting with British parliamentarians and government officials.
[ترجمه ترگمان]او با نمایندگان پارلمان بریتانیا و مقامات دولتی دیدار کرده است
[ترجمه گوگل]او با نمایندگان مجلس بریتانیا و مقامات دولتی دیدار کرده است

8. Earlier today the Prime Minister sacked 1government officials for corruption.
[ترجمه ترگمان]پیش تر نخست وزیر ۱ مقام دولتی را به اتهام فساد اخراج کرد
[ترجمه گوگل]در اوایل امروز نخست وزیر، مقامات دولت 1 را برای فساد اخراج کرد

9. Senior government officials admit they have not been able to subdue the rebels.
[ترجمه ترگمان]مقامات ارشد دولت اعتراف کرده اند که قادر به مهار شورشیان نبوده اند
[ترجمه گوگل]مقامات ارشد دولتی اعتراف می کنند که آنها نتوانسته اند شورشیان را تحریم کنند

10. Government officials have been accused of accepting inducements from local businessmen.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی به پذیرش انگیزه های تجار محلی متهم شده اند
[ترجمه گوگل]مسئولان دولتی متهم به پذیرش انگیزه از بازرگانان محلی شده اند

11. Many government officials were recruited from private industry.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقامات دولتی از صنعت خصوصی استخدام شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات دولتی از صنعت خصوصی استخدام شدند

12. Government officials do not want these comments in the open.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی این نظرات را در فضای باز نمی خواهند
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی نمی خواهند این نظرات را باز کنند

13. The fault does not lie with the government officials.
[ترجمه ترگمان]این خطا با مقامات دولتی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این گسل با مقامات دولتی دروغ نمی گوید

14. He lashed at the government officials for their corruption.
[ترجمه ترگمان]او مقامات دولتی را به خاطر فساد آن ها مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]او برای فساد خود در مقامات دولتی قرار گرفت

15. Government officials recently assured Hindus of protection.
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی اخیرا به هندوها از حمایت اطمینان داده اند
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی اخیرا به هندوها اطمینان دادند

پیشنهاد کاربران

دولتمردان

ادارات دولتی

مسولان دولتی


کلمات دیگر: