کلمه جو
صفحه اصلی

regrettably


بطور مایه تاسف

انگلیسی به فارسی

متاسفانه


انگلیسی به انگلیسی

• in a manner that causes sorrow, in a manner that causes remorse

جملات نمونه

1. Regrettably, some jobs will be lost.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه برخی مشاغل از دست خواهند رفت
[ترجمه گوگل]متأسفانه، برخی از مشاغل از بین می روند

2. Regrettably, the experiment ended in failure.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این آزمایش به شکست انجامید
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آزمایش به شکست ادامه داد

3. There is regrettably little evidence to support this argument.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه شواهد کمی برای حمایت از این بحث وجود دارد
[ترجمه گوگل]شواهد کافی برای حمایت از این استدلال وجود دارد

4. Regrettably, he resorts to the familiar numbers game when he boasts that fewer than 300 state enterprises currently remain in the public sector.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، او به بازی اعداد آشنا متوسل می شود و می بالد که کم تر از ۳۰۰ شرکت دولتی در حال حاضر در بخش دولتی باقی مانده اند
[ترجمه گوگل]متأسفانه، او به تعداد بازی های عجیب و غریب احتیاج دارد وقتی که می گوید که کمتر از 300 شرکت دولتی در حال حاضر در بخش عمومی باقی می مانند

5. Regrettably, crime has been increasing in this area.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، جنایت در این منطقه در حال افزایش بوده است
[ترجمه گوگل]متأسفانه، جنایت در این منطقه افزایش یافته است

6. Regrettably, he will not be able to come.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه او نخواهد آمد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، او قادر نخواهد بود

7. This fine restaurant has, regrettably, gone out of business.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این رستوران خوب از کسب وکار خارج شده است
[ترجمه گوگل]این رستوران خوب، متأسفانه، از کار بیرون آمده است

8. Regrettably we could find no sign of the man and the search was terminated.
[ترجمه ترگمان]و ما هیچ اثری از اون مرد پیدا نکردیم و جستجو به پایان رسیده
[ترجمه گوگل]متأسفانه ما هیچ علامتی از مرد پیدا نکردیم و جستجو متوقف شد

9. Regrettably we have to house families in these inadequate flats.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه ما باید خانواده ها را در این آپارتمان های نامناسب به خانه ببریم
[ترجمه گوگل]متأسفانه ما باید خانواده هایی را در این آپارتمان های نامناسب قرار دهیم

10. Regrettably, executions by the rope continued well into the twentieth century in Great Britain and on the Continent.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه اعدام با طناب به خوبی در قرن بیستم در بریتانیای کبیر و در قاره اروپا ادامه یافت
[ترجمه گوگل]متأسفانه، اعدام توسط طناب در قرن بیستم در بریتانیا و قاره ادامه یافت

11. Our divorce laws are still, regrettably, largely adversarial.
[ترجمه ترگمان]قانون طلاق ما هنوز، متاسفانه، تا حد زیادی خصمانه است
[ترجمه گوگل]قوانین طلاق ما، متاسفانه، تا حد زیادی متضاد هستند

12. Regrettably, I must leave failure as a bequest to Earth.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، من باید شکست را به عنوان یک میراث به زمین واگذار کنم
[ترجمه گوگل]متأسفانه، باید شکست را به عنوان خدعه ای به زمین برگردانم

13. We have considered a topic which is, perhaps regrettably, not at the centre of Anglican attention.
[ترجمه ترگمان]ما موضوعی را در نظر گرفته ایم که شاید متاسفانه در مرکز توجه Anglican نباشد
[ترجمه گوگل]ما موضوعی را مطرح کرده ایم که شاید، متاسفانه، در مرکز توجه انگلیکان قرار نگرفته است

14. Regrettably, this attitude does not extend to our educational activities.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این نگرش به فعالیت های آموزشی ما بسط نیافته است
[ترجمه گوگل]متاسفانه این نگرش به فعالیت های آموزشی ما گسترش نمی یابد

پیشنهاد کاربران

متاسفانه
بطور تاسف آوری


کلمات دیگر: