1. The media depict him as a left-wing bogeyman.
[ترجمه ترگمان]رسانه ها او را به عنوان هیولایی از جناح چپ به تصویر می کشند
[ترجمه گوگل]رسانه ها او را به عنوان یک شکارچی چپ به تصویر می کشد
2. Manson was and remains America's number one bogeyman.
[ترجمه ترگمان]مان سون بود و شماره یک لولو را در آمریکا باقی گذاشت
[ترجمه گوگل]منسون شماره یک بوگیمان آمریکا بود و باقی می ماند
3. The Bogeyman would never dare enter the kitchen.
[ترجمه ترگمان]Bogeyman جرات رفتن به آشپزخانه را نداشت
[ترجمه گوگل]Bogeyman هرگز جرات رفتن به آشپزخانه
4. Also known as a boogeyman or bogeyman, one can only have an effect if its victim pays heed to it.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به عنوان باربر یا هیولا شناخته می شود، تنها در صورتی می تواند اثر داشته باشد که قربانی به آن توجه کند
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان یک boogeyman یا bogeyman شناخته می شود، اگر قربانی وی به آن احتیاج داشته باشد، تنها می تواند تاثیر بگذارد
5. The only way to banish the bogeyman was to look him in the eye without flinching.
[ترجمه ترگمان]تنها راهی که می شد bogeyman را دور کرد این بود که بدون انکه به او نگاه کند، به چشم او نگاه کند
[ترجمه گوگل]تنها راه برای از بین بردن bogeyman بود به او نگاه در چشم بدون flinching
6. Reliance on Newt as a unifying bogeyman points to a fundamental design fault in the new Democratic juggernaut.
[ترجمه ترگمان]اتکا به نیوت به عنوان یک متحد کننده، به یک نقص طراحی اساسی در نیروی جدید دموکرات جدید اشاره می کند
[ترجمه گوگل]اعتقاد به نیت به عنوان یک پیوند متحد، به یک گسست طراحی اساسی در جبهه ملی دموکرات جدید اشاره می کند
7. He's the bogeyman of the North Shore.
[ترجمه ترگمان]هیولایی از ساحل شمالی است
[ترجمه گوگل]او مشتاق ساحل شمالی است
8. But why has the oil bogeyman become less scary?
[ترجمه ترگمان]اما چرا هیولای نفت کم تر ترسناک شده است؟
[ترجمه گوگل]اما چرا بوقلمون روغن کمتر ترسناک تبدیل شده است؟
9. But Jobs is also the bogeyman that has forced fearful media bosses to change their approach to Webified TV.
[ترجمه ترگمان]اما جابز نیز هیولایی است که مدیران رسانه ها را مجبور کرده است تا رویکرد خود را به تلویزیون Webified تغییر دهند
[ترجمه گوگل]اما مشاغل نیز مشغول به کار هستند که کارفرمایان رسانه های ترس را برای تغییر رویکرد خود به تلویزیون Webified مجبور کرده است
10. Inflation, therefore, has long been seen as Europe's bogeyman, as hyperinflation in the 1920s financially ruined the middle class in Germany, its largest economy.
[ترجمه ترگمان]از این رو، تورم به عنوان هیولا اروپا دیده شده است، زیرا تورم در دهه ۱۹۲۰، طبقه متوسط را در آلمان، بزرگ ترین اقتصاد آن ویران کرده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، تورم به عنوان مدافع اروپا شناخته شده است، زیرا تورم در دهه 1920 به طور متوسط اقتصاد آلمانی را در میان طبقه متوسط قرار داد
11. There was no Halloween bogeyman in the closet for one Brooklyn woman — just a 7-foot-long python in her toilet.
[ترجمه ترگمان]هیچ لولو هالووین هالووین در کمد برای یک زن در بروکلین وجود نداشت - یک اژدهای هفت فوتی در توالت
[ترجمه گوگل]هیچ یک از هالووین در یک گنجه برای یک خانم بروکلی وجود ندارد - فقط یک پایتون 7 فوت طول در توالت خود
12. But it helps to expiate our imagined sins if we have a bogeyman to hand, a Drug Baron.
[ترجمه ترگمان]اما اگر دست به ریش داشته باشیم، به کفاره گناهان imagined کمک می کند
[ترجمه گوگل]اما اگر گاوهایی را که در دست داریم، بارون دارو باشد، کمک می کند تا گناهان تصور شده ما را از بین ببریم
13. It was in 1924 and the Labour prime minister, Ramsay MacDonald, was the bogeyman.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۲۴ و نخست وزیر کار، آقای رمزی مک دونالد، هیولا بود
[ترجمه گوگل]این در سال 1924 بود و نخست وزیر کار، رامسی مک دونالد، معاون وزیر بود
14. True to this tone, Tom's tape is scientific analysis as opposed to bedtime bogeyman stories.
[ترجمه ترگمان]درست با این لحن، نوار تام آنالیز علمی است که در مقابل داستان هیولا وقت خواب است
[ترجمه گوگل]درست به این لحظه، نوار تام تحلیل علمی است به عنوان مخالفت با داستان های بیدمنه خواب