اشپیگل، هیس کردن
hissing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• "sss" sound, hiss; act of producing a hissing sound
جملات نمونه
1. There was a hissing sound, and clouds of vapour were emitted.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس هیس مانندی به گوش رسید و ابری از بخار بیرون آمد
[ترجمه گوگل]یک صدای شگفت انگیز وجود داشت، و ابرهای بخار منتشر شد
[ترجمه گوگل]یک صدای شگفت انگیز وجود داشت، و ابرهای بخار منتشر شد
2. The steam escaped with a loud hissing noise.
[ترجمه ترگمان]بخار با صدای هیس هیس هیس مانند فرار کرد
[ترجمه گوگل]بخار فرار کرد و سر و صدا با صدای بلند
[ترجمه گوگل]بخار فرار کرد و سر و صدا با صدای بلند
3. People in the audience were hissing their disapproval.
[ترجمه ترگمان]مردم در جمعیت با صدای هیس هیس هیس هیس می کردند
[ترجمه گوگل]افرادی که در این مراسم حضور داشتند، مخالفت خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]افرادی که در این مراسم حضور داشتند، مخالفت خود را از دست دادند
4. The iron was hissing and spluttering.
[ترجمه ترگمان]اهن داشت سوت می زد و نفس نفس می زد
[ترجمه گوگل]آهن شفاف و خشن بود
[ترجمه گوگل]آهن شفاف و خشن بود
5. The hissing sound gradually changed into a low hum.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس هیس به تدریج تبدیل به یک زمزمه خفیف شد
[ترجمه گوگل]صدا صدای زنگ را به تدریج به یک صدای کم تبدیل شد
[ترجمه گوگل]صدا صدای زنگ را به تدریج به یک صدای کم تبدیل شد
6. Caporelli made a small hissing sound of irritation.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس هیس کوچکی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]Caporelli یک صدای خشن کوچک از تحریک ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]Caporelli یک صدای خشن کوچک از تحریک ایجاد کرد
7. Forster reached for his mask, just as the hissing gas noise sounded right on top of him, ending with a little shriek.
[ترجمه ترگمان]فورستر دست دراز کرده بود، درست همان طور که صدای هیس هیس هیس مانند بالای سرش به گوش می رسید، و با جیغی کوتاه به پایان می رسید
[ترجمه گوگل]فورستر برای ماسک خود دست به گریبان بود، همانطور که سر و صدای گازسوزی صدای بلند در گوشش صدای زنگ زد و صدای کمی شنید
[ترجمه گوگل]فورستر برای ماسک خود دست به گریبان بود، همانطور که سر و صدای گازسوزی صدای بلند در گوشش صدای زنگ زد و صدای کمی شنید
8. Benedict drew a hissing breath, and pulled up his horses, his eyes never leaving hers.
[ترجمه ترگمان]Benedict نفس عمیقی کشید و اسب هایشان را بالا کشید، چشمانش هرگز از دستان او بیرون نمی رفت
[ترجمه گوگل]بنیاد نفس نفس زده را کشید و اسبش را کشید و چشمانش هرگز از دستش نرفت
[ترجمه گوگل]بنیاد نفس نفس زده را کشید و اسبش را کشید و چشمانش هرگز از دستش نرفت
9. Her breath was hissing in and out audibly as if her teeth were clenched.
[ترجمه ترگمان]نفسش در سینه حبس شده بود و انگار دندان هایش به هم ساییده شده بودند
[ترجمه گوگل]نفس او صدای شنیده بود و صدای آن صدایی بود، مثل اینکه دندانهایش هموار بودند
[ترجمه گوگل]نفس او صدای شنیده بود و صدای آن صدایی بود، مثل اینکه دندانهایش هموار بودند
10. The air smelled of spices and there were hissing sounds from the bushes.
[ترجمه ترگمان]هوا بوی ادویه می داد و صدای هیس هیس مانندی از بوته ها به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]هوا از ادویه جات ترش بود و از بوته ها صدای زنگ زده بود
[ترجمه گوگل]هوا از ادویه جات ترش بود و از بوته ها صدای زنگ زده بود
11. There was a hissing sound and Dhani drew a long silver shadow out of the black one.
[ترجمه ترگمان]صدای هیس هیس مانند صدای هیس مانندی آمد و سایه بلندی از تاریکی بیرون کشید
[ترجمه گوگل]یک صدای شگفت انگیز وجود داشت و دنی یک سایه طولانی نقره ای را از یک سیاه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]یک صدای شگفت انگیز وجود داشت و دنی یک سایه طولانی نقره ای را از یک سیاه پوشیده بود
12. She turned her head away from the hissing shadow and pressed her cheek to the wall.
[ترجمه ترگمان]سرش را از سایه هیس هیس کرد و گونه اش را به دیوار چسباند
[ترجمه گوگل]او سرش را دور از سایه اش زد و چهره اش را به دیوار فشار داد
[ترجمه گوگل]او سرش را دور از سایه اش زد و چهره اش را به دیوار فشار داد
13. His words were not heard but the hissing of the voice carried a certain asperity.
[ترجمه ترگمان]کلمات او به گوش نمی رسید، اما صدای هیس هیس او کم و بیش نامطبوع بود
[ترجمه گوگل]حرف های او شنیده نشد، اما صدای زنگ صدای یک صدای خاصی را سپری کرد
[ترجمه گوگل]حرف های او شنیده نشد، اما صدای زنگ صدای یک صدای خاصی را سپری کرد
14. I was booing and hissing the bad guys with the best of them, and I usually hate audience participation.
[ترجمه ترگمان]من صدای هو کردن و hissing افراد بد را با بهترین آن ها شنیدم، و معمولا از مشارکت تماشاگران متنفرم
[ترجمه گوگل]من با کسانی که از آنها بدگویی کرده بودم و با صدای بلند گریه می کردم، معمولا از شرکت در تماشاچی نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من با کسانی که از آنها بدگویی کرده بودم و با صدای بلند گریه می کردم، معمولا از شرکت در تماشاچی نفرت دارم
15. Even the doors shut with a private hissing sound.
[ترجمه ترگمان]حتی درها با صدای هیس هیس خصوصی بسته می شوند
[ترجمه گوگل]حتی درب ها با صدای شنیع خصوصی بسته می شوند
[ترجمه گوگل]حتی درب ها با صدای شنیع خصوصی بسته می شوند
پیشنهاد کاربران
فش فش کردن مار
صدای سوت مانند و سایشی
مثل تلفظ ( ش ) یا ( س )
مثل تلفظ ( ش ) یا ( س )
قوس بلند یا صوت بلند
کلمات دیگر: