کلمه جو
صفحه اصلی

ethnical


نژادی، وابسته به نژادشناسی

انگلیسی به فارسی

قومی


انگلیسی به انگلیسی

• of different racial and social groups; of people from different countries

جملات نمونه

1. Rational egoism can be regarded as an ethnical theory when rational points of view are stated.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نقاط منطقی دید بیان می شوند، خودخواهی منطقی می تواند به عنوان یک نظریه قومی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]وقتی عقاید منطقی بیان می شود، خودخواهی عقلانی می تواند به عنوان نظریه ی قومی مورد توجه قرار گیرد

2. These ethnical cultures interact together with the unique environment, as form a culture province macroscopically and some sub-culture province with contiguous cultures microcosmically.
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ های قومی با محیط منحصر به فرد تعامل دارند و یک استان فرهنگ macroscopically و برخی از استان های زیر کشت را با فرهنگ های پیوسته تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]این فرهنگ های قومی با محیط منحصر به فرد ارتباط برقرار می کنند، به عنوان یک استان فرهنگی به صورت ماکروسکوپیک و بعضی از استان های زیر کشت با فرهنگ های همپوشانی میکروکوزمی شکل می گیرند

3. The ethnical spirit of Marx includes the rethinking of ethnical living condition of modern society.
[ترجمه ترگمان]روح قومی مارکس شامل بازنگری در شرایط زندگی قومی در جامعه مدرن است
[ترجمه گوگل]روحیه قومی مارکس شامل بازخوانی شرایط زندگی قومی جامعه مدرن است

4. How does the power of nation and different ethnical and interest groups get involved and select memories to be presented by the museum?
[ترجمه ترگمان]قدرت کشور و گروه های قومی و نژادی متفاوت چگونه درگیر می شوند و خاطراتی را که باید توسط موزه به آن ها ارائه شود را انتخاب می کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه قدرت ملت و گروه های گوناگون قومی و منافع درگیر می شوند و خاطراتی را که توسط موزه ارائه می شود انتخاب می کنند؟

5. The ethnical issue for a country with multiple ethnical groups is a big test of political stabilization.
[ترجمه ترگمان]مساله قومی برای یک کشور با گروه های قومی چندگانه آزمون بزرگ ثبات سیاسی است
[ترجمه گوگل]مسئله قومی برای یک کشور با گروه های مختلف قومی، آزمون بزرگی برای تثبیت سیاسی است

6. It is regarded as a totem transcending ethnical and regional boundaries, being the symbol of Chinese nation.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان a فراتر از مرزه ای منطقه ای و منطقه ای شناخته می شود که نماد ملت چین است
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک تتم فراتر از مرزهای قومی و منطقهای محسوب می شود که نماد ملت چینی است

7. As a tourism resource, ethnical traditional festival has the characteristics of nationality, integration, mass, variability, compatibility and recreation and so on.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک منبع گردشگری، جشنواره سنتی قومی ویژگی های ملیت، یکپارچه سازی، جرم، تنوع، سازگاری و تفریح و غیره را دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک منبع گردشگری، جشنواره سنتی قومی دارای ویژگی های ملیت، ادغام، جرم، تنوع، سازگاری و تفریح ​​و غیره است

8. In the history of Myanmar, the ethnical relationship has always been very complicated.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ میانمار، روابط قومی همیشه بسیار پیچیده بوده است
[ترجمه گوگل]در جریان میانمار، رابطه قومی همیشه پیچیده است

9. To eliminate ethnical difference and realize a true democracy and equality is the ideal objective that Arabs in Israel have long been pursuing.
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن تفاوت نژادی و تحقق دموکراسی واقعی و برابری هدف ایده آلی است که اعراب در اسرائیل به دنبال آن بوده اند
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن تفاوت قومی و تحقق دموکراسی واقعی و برابری هدف ایده آل است که اعراب در اسرائیل برای مدت طولانی دنبال کرده اند

10. Meanwhile, it should try to avoid sectionalism, geographical and ethnical discriminations and commit in being the driving fuel of economic and social development.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، باید سعی در اجتناب از sectionalism، جغرافیایی و قومی قومی و ارتکاب به سوخت محرک توسعه اقتصادی و اجتماعی داشته باشد
[ترجمه گوگل]در عین حال، باید سعی در جلوگیری از تقسیم بندگی، تبعیض جغرافیایی و قومی و تعهد در سوخت رانندگی توسعه اقتصادی و اجتماعی داشته باشد

11. Fathers has enriched the connotation of the old man of the wilderness due to his ethnical tolerance while Santiago has enlarged its denotation because of going beyond the American border.
[ترجمه ترگمان]پدران، به دلیل تحمل قومی، مفهوم پیرمرد را به خاطر تحمل نژادی غنی کرده اند در حالی که سانتیاگو denotation خود را به خاطر فراتر رفتن از مرز آمریکا بزرگ کرده است
[ترجمه گوگل]پدران با توجه به تحمل قومی خود، معنی 'پیرمرد بیابان' را غنی کرده است، در حالی که سانتیاگو به خاطر فراتر از مرزهای آمریکا، دایره لغات خود را بزرگ کرده است

12. In the reforms of the course, consider the unique ethnical characteristics of all the students fully.
[ترجمه ترگمان]در اصلاحات این دوره، ویژگی های قومی منحصر به فرد تمام دانشجویان را به طور کامل در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]در اصلاحات این دوره، ویژگی های منحصر به فرد قومی همه دانش آموزان را کاملا در نظر بگیرید

13. With the implementation of tourism development in the western regions, the development of national tourism with ethnical culture as main attraction will enter into a new stage.
[ترجمه ترگمان]با اجرای توسعه گردشگری در مناطق غربی، توسعه گردشگری ملی با فرهنگ قومی به عنوان جاذبه اصلی وارد مرحله جدیدی خواهد شد
[ترجمه گوگل]با توسل به توسعه گردشگری در مناطق غربی، توسعه گردشگری ملی با فرهنگ قومی به عنوان جاذبه اصلی وارد مرحله جدیدی می شود

14. Great are yet to be made to improve the life of ethnical populations in remote areas.
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز برای بهبود حیات جمعیت های قومی در نواحی دور افتاده ساخته نشده اند
[ترجمه گوگل]هنوز برای بهبود زندگی جمعیت های قومی در مناطق دور افتاده هنوز بزرگ نشده است


کلمات دیگر: