کلمه جو
صفحه اصلی

beyond expression

انگلیسی به انگلیسی

• beyond words, too profound to be expressed in words

جملات نمونه

1. Helen of Tory was beautiful beyond expression.
[ترجمه ترگمان]هلن از حزب محافظه کار بیش از حد ابراز محبت می کرد
[ترجمه گوگل]هلن توری فراتر از بیان زیبا بود

2. She suddenly felt happy beyond expression .
[ترجمه ترگمان]او ناگهان احساس خوشحالی می کرد
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی احساس فراموشی کرد

3. Happy beyond expression in one way, I thought, but not in another.
[ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: به هر حال خوشحال می شوم، اما نه در یکی دیگر
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم مبارک فراتر از بیان در یک راه، اما نه در دیگری

4. The scenery there was beautiful beyond expression.
[ترجمه ترگمان]منظره آنجا زیباتر از آن بود که بتوان تصور کرد
[ترجمه گوگل]مناظر زیبایی بیش از حد وجود دارد

5. The scenery was beautiful beyond expression.
[ترجمه ترگمان]منظره زیبا و زیبا بود
[ترجمه گوگل]مناظر فراتر از بیان زیبا بود

6. We are grateful to you - beyond expression.
[ترجمه ترگمان]ما از تو ممنونیم - فراتر از هر صورت
[ترجمه گوگل]ما از شما سپاسگزاریم - فراتر از بیان

7. Someone him beyond expression how should affection do?
[ترجمه ترگمان]یک نفر او را از آن فراتر نهاده بود که چه گونه محبت و محبتی نسبت به او داشت؟
[ترجمه گوگل]چه کسی او را فراتر از بیان می کند چگونه باید عاطفه انجام دهد؟

8. The scenery in my hometown is beautiful beyond expression.
[ترجمه ترگمان]مناظر در شهر من بسیار زیبا است
[ترجمه گوگل]مناظر زادگاه من فراتر از بیان زیبا است

9. The magnificence of the building is beyond expression.
[ترجمه ترگمان]شکوه ساختمان ماورای دید است
[ترجمه گوگل]شکوه و جلال ساختمان فراتر از بیان است

10. The mountain scenery is beautiful beyond expression.
[ترجمه ترگمان]منظره کوه بسیار زیباست
[ترجمه گوگل]مناظر کوه زیبایی است

11. The scenery was beautiful beyond expression, ie too beautiful to describe.
[ترجمه ترگمان]منظره بسیار زیبا بود، برای آن که توصیف آن آنقدر زیبا بود که بتوان توصیف کرد
[ترجمه گوگل]مناظر فراتر از بیان زیبا بود، برای مثال توصیف بسیار زیبا است

12. Passepartout was enraged beyond expression by the unpropitious weather.
[ترجمه ترگمان]در این هوای نامساعد عقلش از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]Passepartout فراتر از بیان هوای نامحسوس خشمگین شد

13. Joe's delight was beyond expression.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق جو فراتر از آن بود
[ترجمه گوگل]لذت جوی فراتر از بیان بود

14. This is cruelty beyond expression.
[ترجمه ترگمان]این بی رحمی و بی رحمی است
[ترجمه گوگل]این بی رحمی بیش از بیان است


کلمات دیگر: