(متخصص علم الاخلاق) به کردارشناس، بهخوی شناس، نیک کردار شناس، کردارشناس
ethicist
(متخصص علم الاخلاق) به کردارشناس، بهخوی شناس، نیک کردار شناس، کردارشناس
انگلیسی به فارسی
(متخصص علم الاخلاق) بهکردارشناس، بهخویشناس، نیککردار شناس، کردارشناس
اخلاق حرفه ای
انگلیسی به انگلیسی
• person who studies ethics, person concerned with the study of moral principles
جملات نمونه
1. For some medical ethicists, those prices are too steep for a service whose value is unknown.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از اصول اخلاقی پزشکی، این قیمت ها برای خدمتی که ارزش آن نامعلوم است، بسیار پر شیب هستند
[ترجمه گوگل]برای برخی از اخلاق پزشکی، این قیمت ها برای خدماتی که ارزش آن ناشناخته است، بسیار شیب دار است
[ترجمه گوگل]برای برخی از اخلاق پزشکی، این قیمت ها برای خدماتی که ارزش آن ناشناخته است، بسیار شیب دار است
2. Legislators, medical ethicists and public health experts continue to debate limiting the use of such reproductive technologies.
[ترجمه ترگمان]قانونگذاران، ethicists پزشکی و متخصصان بهداشت عمومی به بحث محدود کردن استفاده از چنین فن آوری های باروری ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]قانونگذاران، اخالق پزشکی و کارشناسان بهداشت عمومی همچنان در مورد محدود کردن استفاده از چنین فن آوری های تولید مثل ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]قانونگذاران، اخالق پزشکی و کارشناسان بهداشت عمومی همچنان در مورد محدود کردن استفاده از چنین فن آوری های تولید مثل ادامه می دهند
3. Much of this work, by sociologists, ethicists and historians, has been critical, focusing on several related themes.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این اثر، توسط جامعه شناسان، ethicists و مورخان، انتقادی و بر روی چندین موضوع مرتبط تاکید شده است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از این کار، توسط جامعه شناسان، اخلاق گرایان و مورخان، بسیار مهم بوده است، با تمرکز بر چند موضوع مرتبط
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از این کار، توسط جامعه شناسان، اخلاق گرایان و مورخان، بسیار مهم بوده است، با تمرکز بر چند موضوع مرتبط
4. Green, an ethicist at Dartmouth College and an adviser to Advanced Cell Technology, said he hoped the new method "provides a way of ending the impasse about federal funding for this research. "
[ترجمه ترگمان]گرین، استاد دانشگاه دارتموث و مشاور فن آوری سلولی پیشرفته، گفت که امیدوار است این روش جدید \" راهی برای پایان دادن به بن بست بودجه فدرال برای این تحقیق فراهم کند \"
[ترجمه گوگل]گرین، یک اخلاقگر در کالج دارتموث و مشاور فناوری پیشرفته Cell، گفت که امیدوار است که روش جدید 'راهی برای پایان دادن به فاجعه در مورد بودجه فدرال برای این تحقیق فراهم کند ' '
[ترجمه گوگل]گرین، یک اخلاقگر در کالج دارتموث و مشاور فناوری پیشرفته Cell، گفت که امیدوار است که روش جدید 'راهی برای پایان دادن به فاجعه در مورد بودجه فدرال برای این تحقیق فراهم کند ' '
5. Get some ethicist besides me to give you an answer because I recognize the dilemma and the last thing I'd do is condemn you for taking that kind of action.
[ترجمه ترگمان]از من خواست که به تو جواب بدهم چون این وضع دشوار است و آخرین کاری که انجام می دهم این است که تو را به خاطر این عمل سرزنش کنم
[ترجمه گوگل]بعضی از اخلاق گرایان را به من بفرستید تا به شما پاسخ دهید زیرا من معضل را می شناسم و آخرین چیزی که من می توانم انجام دهم این است که شما را برای انجام این نوع اقدام محکوم کنید
[ترجمه گوگل]بعضی از اخلاق گرایان را به من بفرستید تا به شما پاسخ دهید زیرا من معضل را می شناسم و آخرین چیزی که من می توانم انجام دهم این است که شما را برای انجام این نوع اقدام محکوم کنید
6. Medical ethicist Professor Nicholas Tonti-Filippini said: "It is basically a human-pig, a hybrid, or whatever you want to call it.
[ترجمه ترگمان]پروفسور Nicholas Tonti، استاد علوم پزشکی، گفت: \" این اساسا یک انسان - خوک، هیبریدی، یا هر چیزی که می خواهید آن را صدا کنید
[ترجمه گوگل]پروفسور نیکلاس تونتی فیلیپینی، اخالق پزشکی، گفت: 'این اساسا یک انسان خوک، ترکیبی یا هر چیزی است که شما می خواهید آن را بنویسید
[ترجمه گوگل]پروفسور نیکلاس تونتی فیلیپینی، اخالق پزشکی، گفت: 'این اساسا یک انسان خوک، ترکیبی یا هر چیزی است که شما می خواهید آن را بنویسید
7. The well-known ethicist Habermas put forth a discourse ethics, proposing that communication is actually negotiated relations among people by the mediation of languages.
[ترجمه ترگمان]ethicist معروف - یک اخلاق گفتمان را مطرح کرد و پیشنهاد کرد که ارتباطات در واقع با وساطت زبان ها در میان مردم مورد مذاکره قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هابرماس، اخلاق شناخته شده شناخته شده، اخلاق گفتاری را مطرح کرد، پیشنهاد می کند که این ارتباط، در واقع، مذاکره میان روابط میان مردم توسط میانجیگری زبان ها است
[ترجمه گوگل]هابرماس، اخلاق شناخته شده شناخته شده، اخلاق گفتاری را مطرح کرد، پیشنهاد می کند که این ارتباط، در واقع، مذاکره میان روابط میان مردم توسط میانجیگری زبان ها است
8. Dr Leemon McHenry, a medical ethicist at California State University, says nothing has changed.
[ترجمه ترگمان]دکتر Leemon McHenry، متخصص پزشکی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا می گوید هیچ چیز تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]دکتر لیمون مک هنری، یک دانشمند پزشکی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا می گوید هیچ چیز تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]دکتر لیمون مک هنری، یک دانشمند پزشکی در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا می گوید هیچ چیز تغییر نکرده است
9. An auditor is a quantitative analyst, critic, ethicist, economist, engineer, detective, change agent and above all the consummate professional.
[ترجمه ترگمان]یک حسابرس، تحلیل گر کمی، منتقد، ethicist، اقتصاددان، مهندس، مامور تغییر، عامل تغییر و بالاتر از همه حرفه ای است
[ترجمه گوگل]حسابرس یک تحلیلگر، منتقد، اخلاقگر، اقتصاددان، مهندس، کارآگاه، عامل تغییرات و بالاتر از تمام حرفه ای است
[ترجمه گوگل]حسابرس یک تحلیلگر، منتقد، اخلاقگر، اقتصاددان، مهندس، کارآگاه، عامل تغییرات و بالاتر از تمام حرفه ای است
10. The project's directors, Peter Singer, the Princeton ethicist, and Paola Cavalieri, an Italian philosopher, regard apes as part of a "community of equals" with humans.
[ترجمه ترگمان]مدیران پروژه، پیتر سینگر، the پرینستون، و پایولا Cavalieri، یک فیلسوف ایتالیایی، apes را به عنوان بخشی از جامعه \"برابر با انسان ها\" تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]مدیران این پروژه، پیتر سینگر، عالمگرایی پرینستون و پائولا کولاریلی، فیلسوف ایتالیایی، به بحث در مورد میمون ها به عنوان بخشی از یک جامعه برابر با انسان ها می پردازند
[ترجمه گوگل]مدیران این پروژه، پیتر سینگر، عالمگرایی پرینستون و پائولا کولاریلی، فیلسوف ایتالیایی، به بحث در مورد میمون ها به عنوان بخشی از یک جامعه برابر با انسان ها می پردازند
11. Rapp, the German technology philosopher, ethicist was one of the scholars who reputably contributed in exporting the question systematically.
[ترجمه ترگمان]راپ، فیلسوف آلمانی فن آوری، یکی از محققانی بود که reputably در صادرات این سوال به طور سیستماتیک مشارکت داشته است
[ترجمه گوگل]راپ، فیلسوف فن آوری آلمانی، اخلاقگر، یکی از محققانی بود که به طور سیستماتیک در صدور این سوال مشارکت داشت
[ترجمه گوگل]راپ، فیلسوف فن آوری آلمانی، اخلاقگر، یکی از محققانی بود که به طور سیستماتیک در صدور این سوال مشارکت داشت
12. The ethicist Carol Gilligan offers a feminist model of human development.
[ترجمه ترگمان]The کارول Gilligan یک مدل فمینیستی از توسعه انسانی را ارائه می کند
[ترجمه گوگل]کارول گیلگان، اخلاقگر، یک مدل فمینیست انسانی را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کارول گیلگان، اخلاقگر، یک مدل فمینیست انسانی را ارائه می دهد
13. John Stuart Mill was the famous utilitarian economist, ethicist and educational thinker in the 19th century in England.
[ترجمه ترگمان]جان استوارت میل، اقتصاددان معروف فایده گرا، ethicist و متفکر آموزشی در قرن ۱۹ در انگلستان بود
[ترجمه گوگل]جان استوارت میل، اقتصاددان معروف و مفید، متخصص اخلاق و متفکر در قرن نوزدهم در انگلستان بود
[ترجمه گوگل]جان استوارت میل، اقتصاددان معروف و مفید، متخصص اخلاق و متفکر در قرن نوزدهم در انگلستان بود
14. Fletcher was a famous American theologian and ethicist, who is regarded as the founder and the forefather of the bioethics in the 20th century.
[ترجمه ترگمان]فلچر، یک متخصص الهیات و متخصص الهیات آمریکایی است که به عنوان بنیانگذار و forefather اخلاق زیستی در قرن بیستم شناخته می شود
[ترجمه گوگل]فلچر یک متفکر و علمی مشهور آمریکایی بود که به عنوان بنیانگذار و پیشگام اخلاق زیستی در قرن بیستم در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]فلچر یک متفکر و علمی مشهور آمریکایی بود که به عنوان بنیانگذار و پیشگام اخلاق زیستی در قرن بیستم در نظر گرفته شد
کلمات دیگر: