کلمه جو
صفحه اصلی

folk music


موسیقی مردمی، موسیقی محلی، موسیقی محلی موسیقی امروزی که به تقلید از موسیقی محلی ساخته شده

انگلیسی به فارسی

موسیقی امروزی که به تقلید از موسیقی محلی ساخته شده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: music originated, handed down, and played or sung by the common folk of a region or country, often fairly simple and repetitive in structure.

(2) تعریف: similar music that is written and performed by professional musicians.

• music originating from and passed down by the common people of a country or region

جملات نمونه

1. He plays folk music with guitar accompaniment.
[ترجمه مینا حسینی] او با گیتار موسیقی محلی مینوازد.
[ترجمه ترگمان]او با نواختن گیتار موسیقی مردم را بازی می کند
[ترجمه گوگل]او موسیقی محلی را با همراهی گیتار پخش می کند

2. Undoubtedly, public interest in folk music has declined.
[ترجمه ترگمان]بدون شک، علاقه مردم به موسیقی محلی کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]بدون شک، علاقه عمومی به موسیقی محلی کاهش یافته است

3. Detailed study of folk music from a variety of countries reveals many close parallels.
[ترجمه ترگمان]مطالعه دقیق موسیقی مردمی از بسیاری از کشورها شباهت های بسیاری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]مطالعه مفصلی از موسیقی محلی از کشورهای مختلف نشان می دهد بسیاری از همسایگی نزدیک است

4. Folk music is currently enjoying a renaissance.
[ترجمه ترگمان]موسیقی محلی در حال حاضر از یک رنسانس لذت می برد
[ترجمه گوگل]موسیقی عامیانه در حال حاضر از یک رنسانس لذت می برد

5. I'm really into folk music.
[ترجمه ترگمان]من واقعا به موسیقی مردم علاقه دارم
[ترجمه گوگل]من واقعا به موسیقی محلی ام

6. KXCI plays rock, blues, jazz, world beat, and folk music.
[ترجمه ترگمان]KXCI با موسیقی راک، بلوز، جاز، ضربان جهان و موسیقی محلی بازی می کند
[ترجمه گوگل]KXCI راک، بلوز، جاز، ضرب و شتم جهان و موسیقی محلی است

7. A weekly gala dinner is held with folk music, and a piano bar provides music three times a week.
[ترجمه ترگمان]یک شام رسمی هفتگی با موسیقی مردمی برگزار می شود و یک نوار پیانو هفته ای سه بار موسیقی را پخش می کند
[ترجمه گوگل]یک شام مهمی در این هفته با موسیقی محلی برگزار می شود و یک نوار پیانو سه بار در هفته موسیقی می کند

8. Acoustic and folk music fans are familiar with her 20-year span of live performance and recorded works.
[ترجمه ترگمان]طرفداران موسیقی آکوستیک و فولکلور با محدوده سنی ۲۰ ساله او آشنا هستند و کاره ای ضبط شده را ثبت می کنند
[ترجمه گوگل]طرفداران موسیقی آکوستیک و عکاسی با دوره 20 ساله اجرای زنده و آثار ضبط شده آشنا هستند

9. Or they may play folk music, Jazz or popular music.
[ترجمه ترگمان]یا آن ها ممکن است موسیقی مردمی، جاز یا موسیقی مردمی را بازی کنند
[ترجمه گوگل]یا ممکن است آنها موسیقی محلی، جاز یا موسیقی محبوب را بازی کنند

10. Kiribati folk music is generally based around chanting or other forms of vocalizing, accompanied by body percussion.
[ترجمه ترگمان]موسیقی محلی Kiribati به طور کلی حول و حوش سرود و یا شکل های دیگر of است که همراه با پرکاشن هست
[ترجمه گوگل]موسیقی محلی کریبیتا عموما بر اساس آواز خواندن و یا سایر اشکال آوازخوانی، همراه با ضربات بدن است

11. Folk music everywhere seems to be tonal.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که موسیقی محلی در همه جا تن به تن دارد
[ترجمه گوگل]موسیقی محلی در همه جا به نظر می رسد تونل است

12. Tibetan music includes folk music and religious music.
[ترجمه ترگمان]موسیقی تبتی شامل موسیقی مردمی و موسیقی مذهبی است
[ترجمه گوگل]موسیقی تبت شامل موسیقی عامیانه و موسیقی مذهبی است

13. Today, dulcimer folk music has become an indispensable, irreplaceable and even an important part of the.
[ترجمه ترگمان]امروزه، موسیقی سنتی dulcimer تبدیل به یک بخش ضروری، جایگزین ناپذیر و حتی بخش مهمی از موسیقی شده است
[ترجمه گوگل]امروز موسیقی محلی دالکیمر تبدیل به یک بخش ضروری، غیر قابل تعویض و حتی مهم از آن شده است

14. Heterophony widely exists in folk music, and it is a most common texture form of folk multipart music.
[ترجمه ترگمان]Heterophony به طور گسترده در موسیقی مردمی وجود دارد و رایج ترین شکل رایج موسیقی multipart است
[ترجمه گوگل]Heterophony به طور گسترده ای در موسیقی محلی وجود دارد، و این یکی از رایج ترین شکل بافت موسیقی چند قطعه ای است

پیشنهاد کاربران

موسیقی مردمی، موسیقی محلی

موسیقی محلی


کلمات دیگر: