(صفت تفصیلی good) بهتر، خوب تر، نیکوتر، بیشتر، افضل، بطور بهتر بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، چیز بهتر شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد
bettered
(صفت تفصیلی good) بهتر، خوب تر، نیکوتر، بیشتر، افضل، بطور بهتر بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، چیز بهتر شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد
انگلیسی به فارسی
بهتر است، بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن
انگلیسی به انگلیسی
• enhanced, increased in quality; beautified; perfected
جملات نمونه
1. he bettered his brother in mathematics
در ریاضیات بر برادرش پیشی گرفت.
کلمات دیگر: