کلمه جو
صفحه اصلی

ali baba


(داستان هزار و یک شب) علی بابا

انگلیسی به فارسی

علی بابا


(داستان هزار و یک شب) علی‌بابا


انگلیسی به انگلیسی

• poor woodcutter who entered the cave of the forty thieves by means of the magic words "open sesame" (from one of the stories in "the arabian nights")

جملات نمونه

1. Ali Baba built a big new house. Ali Baba's brother, Kasim, looked at the new house.
[ترجمه ترگمان]علی بابا خانه تازه ای ساخت برادر علی، کاظم، به خانه جدید نگاه کرد
[ترجمه گوگل]علی بابا خانه جدیدی بزرگ ساخت برادر علی بابا، کاظم، به خانه جدید نگاه کرد

2. Ali Baba wanted to know what was in the cave.
[ترجمه ترگمان]علی بابا می خواست بداند که در غار چه می گذرد
[ترجمه گوگل]علی بابا می خواست بداند چه چیزی در غار بود

3. She ran to Ali Baba and said, " My husband has not come back yet. "
[ترجمه ترگمان]او به طرف علی بابا رفت و گفت: \" شوهر من هنوز برنگشته است \"
[ترجمه گوگل]او به علی بابا رفت و گفت: «شوهر من هنوز نشده است '

4. Ali Baba: ( looks around ) Ah, What a magic stone.
[ترجمه ترگمان]آه، چه سنگ جادویی
[ترجمه گوگل]علی بابا: (به نظر می رسد در اطراف) آه چه سنگی سحر آمیز است

5. One was named Cassim and the other Ali Baba.
[ترجمه ترگمان]یکی به نام کاظم و دیگری علی بابا بودند
[ترجمه گوگل]یکی از کاسیم و دیگری علی بابا نامیده شد

6. So Ali Baba set out for the forest to look for his brother.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب علی بابا به طرف جنگل رفت تا دنبال برادرش بگردد
[ترجمه گوگل]بنابراین علی بابا برای جنگیدن برای برادرش تلاش کرد

7. Ali Baba: ( happily ) my dear brother, nice to see you.
[ترجمه ترگمان]- برادر عزیزم، از دیدنت خوشحالم
[ترجمه گوگل]علی بابا: (خوشبختانه) برادر عزیز من، خوشحالم که شما را ببینم

8. Ali Baba and the 40 thieves knew what mattered in a cavern laden with jewel - encrusted treasure.
[ترجمه ترگمان]علی بابا و چهل دزد می دانستند که در غاری که پر از گنجینه جواهر است چه اهمیتی دارد
[ترجمه گوگل]علی بابا و 40 دزد می دانستند که در غاری که با جواهرات - گنجینه محصور شده اند اهمیت دارد

9. Ali Baba: Everyone is my honorable guest. Please come in!
[ترجمه ترگمان]همه مهمان محترم من هستند خواهش می کنم بیا تو!
[ترجمه گوگل]علی بابا: هر کس مهمان محترم من است لطفا بفرمایید داخل!

10. Ali Baba wanted to thank her and asked his son to marry her.
[ترجمه ترگمان]علی بابا می خواست از او تشکر کند و از پسرش خواست با او ازدواج کند
[ترجمه گوگل]علی بابا می خواست از او تشکر کند و از پسرش خواست تا ازدواج کند

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. After several dances Ali Baba and his son gave her a piece of gold.
[ترجمه ترگمان]پس از چند دور رقص، علی بابا و پسرش یک تکه طلا به او دادند
[ترجمه گوگل]پس از چند رقص، علی بابا و پسرش به او یک قطعه طلا دادند

13. Ali Baba heard nothing of the remaining thieves.
[ترجمه ترگمان]علی بابا هیچ خبری از آن دزد باقی نمانده بود
[ترجمه گوگل]علی بابا هیچ چیز از دزدان باقی مانده را نگفت

14. Gaoximu ( swaggering ) My name is Gaoximu. Ali Baba is my younger brother.
[ترجمه ترگمان]اسم من is علی بابا برادر کوچک تر من است
[ترجمه گوگل]Gaoximu (swaggering) نام من Gaoximu است علی بابا برادر کوچکتر من است

15. Ali Baba appears on the stage.
[ترجمه ترگمان]علی بابا در صحنه ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]علی بابا در صحنه ظاهر می شود


کلمات دیگر: