بدون شک، بدون تردید، تشخیص ناپذیر، نشناختنی
beyond recognition
بدون شک، بدون تردید، تشخیص ناپذیر، نشناختنی
انگلیسی به انگلیسی
• can no longer be recognized, much changed
جملات نمونه
1. Her body had been mutilated beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بدنش از تشخیص محو شده بود
[ترجمه گوگل]بدنش غیر قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]بدنش غیر قابل تشخیص بود
2. His body was crushed and mangled beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بدنش له شده و خرد شده بود
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
[ترجمه گوگل]بدن او خرد شده بود و بیش از حد شناخته شده
3. The editor in chief embroidered the original story beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]سردبیر مجله داستان اصلی را بیش از حد به رسمیت شناخت
[ترجمه گوگل]سردبیر اصلی داستان اصلی را فراتر از شناخت قرار داد
[ترجمه گوگل]سردبیر اصلی داستان اصلی را فراتر از شناخت قرار داد
4. The city centre has altered beyond recognition .
[ترجمه ترگمان]مرکز شهر فراتر از بازشناسی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]مرکز شهر فراتر از شناخت تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]مرکز شهر فراتر از شناخت تغییر کرده است
5. The old hat was battered beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]کلاه کهنه پشت سرش خرد شده بود
[ترجمه گوگل]کلاه قدیمی به طور ناگهانی مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کلاه قدیمی به طور ناگهانی مورد ضرب و شتم قرار گرفت
6. The bodies were mutilated beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]این اجساد فراتر از بازشناسی قطع شده بود
[ترجمه گوگل]بدنها تا حد زیادی شناخته شدند
[ترجمه گوگل]بدنها تا حد زیادی شناخته شدند
7. He has changed beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد به رسمیت شناختن تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]او فراتر از شناخت تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]او فراتر از شناخت تغییر کرده است
8. After 25 years the town centre had changed beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۲۵ سال، مرکز شهر فراتر از بازشناسی تغییر کرده بود
[ترجمه گوگل]بعد از 25 سال، مرکز شهر به راحتی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]بعد از 25 سال، مرکز شهر به راحتی تغییر کرده است
9. Beijing has altered almost beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]پکن بیش از حد به رسمیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]پکن تغییرات تقریبا غیر قابل تصور است
[ترجمه گوگل]پکن تغییرات تقریبا غیر قابل تصور است
10. The town has changed beyond recognition since I was last here.
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که اینجا بودم شهر خیلی تغییر کرده بود
[ترجمه گوگل]این شهر از زمان آخرین من در اینجا تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]این شهر از زمان آخرین من در اینجا تغییر کرده است
11. The body had putrefied beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]جسم از دهانش بیرون نرفته بود
[ترجمه گوگل]بدن بیش از حد شناخته شده بود
[ترجمه گوگل]بدن بیش از حد شناخته شده بود
12. The multiple-unit fleet was transformed virtually beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]ناوگان چند واحدی به طور مجازی بیش از آن به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]ناوگان چندگانه تقریبا غیر قابل شناخت بود
[ترجمه گوگل]ناوگان چندگانه تقریبا غیر قابل شناخت بود
13. Parenting in many ways has changed beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]تربیت کردن در بسیاری از روش ها فراتر از بازشناسی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]والدین به طرق مختلف به جای شناخت تغییر کرده اند
[ترجمه گوگل]والدین به طرق مختلف به جای شناخت تغییر کرده اند
14. The shirt was now tattered beyond recognition.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش دیگر پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]این پیراهن در حال حاضر فراتر از تشخیص است
[ترجمه گوگل]این پیراهن در حال حاضر فراتر از تشخیص است
پیشنهاد کاربران
فراتر از حد تصور
مثال: Europe has altered beyond recognition
اروپا فراتر از حد تصور تغییر کرده است.
مثال: Europe has altered beyond recognition
اروپا فراتر از حد تصور تغییر کرده است.
بیش از آنچه که بتوان تصورش را کرد
کلمات دیگر: