کلمه جو
صفحه اصلی

histologically

انگلیسی به انگلیسی

• from the point of view of histology

جملات نمونه

1. It thus seems that a histologically normal intestine is a prerequisite for adequate carnitine absorption.
[ترجمه ترگمان]بنابراین به نظر می رسد که یک روده معمولی یک پیش نیاز برای جذب carnitine کافی است
[ترجمه گوگل]بنابراین به نظر می رسد که رودهای بافت شناختی عادت پیش نیاز برای جذب کربناتین کافی است

2. One specimen from each patient was examined histologically to exclude mucosal disease, notably microadenoma in familial adenomatous polyposis.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از هر بیمار به منظور جلوگیری از بیماری mucosal، به ویژه microadenoma در خانواده adenomatous خانوادگی مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک نمونه از هر بیمار به لحاظ هیستولوژیک برای حذف بیماری مخاطی، به ویژه میکرو آدنوما در پولیپوز آدنوماتوز فامیلی مورد بررسی قرار گرفت

3. The other five were histologically normal colonoscopic biopsy specimens taken from children investigated for abdominal pain.
[ترجمه ترگمان]پنج نفر دیگر histologically نمونه طبیعی biopsy بودند که از کودکان برای درد شکمی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پنج نفر دیگر از نمونه های بیوپسی کولونوسکوپی طبیعی از نظر بافت شناسی گرفته شده از کودکان مورد بررسی برای درد شکمی بودند

4. Histologically they differ from skeletal muscle in having smaller fibres, linked by desmosomes and sometimes containing only one fibril.
[ترجمه ترگمان]آن ها از ماهیچه اسکلتی در داشتن الیاف کوچک تر، که توسط desmosomes و گاهی حاوی تنها یک fibril هستند، تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]از لحاظ بافت شناسی از عضلات اسکلتی در داشتن الیاف کوچک تر، که با دسموماوم ارتباط دارد و گاهی اوقات حاوی تنها یک فیبر است، تفاوت دارند

5. In addition, two others without a histologically proven diagnosis had a pattern suggestive of a myopathic process.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، دو نفر دیگر بدون یک تشخیص ثابت شده، الگویی از فرآیند myopathic داشتند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دو نفر دیگر بدون تشخیص بافت شناسی اثبات شده دارای الگوی نمایانگر فرایند میوپاتی بودند

6. Colitis, which is histologically similar to ulcerative colitis, has also been described in association with pellagra.
[ترجمه ترگمان]colitis که شبیه به ulcerative colitis است نیز در ارتباط با pellagra توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل]کولیت، که به لحاظ histologically شبیه به کولیت اولسراتیو است، نیز در ارتباط با پلاگرا توصیف شده است

7. Patients - 40 previously untreated patients with histologically confirmed, measurable colorectal cancer that was locally recurrent or metastatic.
[ترجمه ترگمان]بیماران ۴۰ بیمار پیش از این بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ را تایید کردند، سرطان روده بزرگ قابل اندازه گیری که به صورت محلی تکرار یا تبدیل به metastatic شد
[ترجمه گوگل]بیماران - 40 بیمار که قبلا درمان نشده بودند با سرطان کولورکتال اندازه گیری شده بافت شناسی که به طور موضعی یا متاستاتیک بودند، بود

8. Histologically, the ligamentous attachment of the nerve roots within the foramina consists of adipose and connective tissue.
[ترجمه ترگمان]histologically، پیوند ligamentous ریشه های عصبی در the شامل بافت چربی و بافت است
[ترجمه گوگل]بافت شناسی، پیوند رباطی ریشه های عصبی در داخل فورامینا شامل بافت چربی و همبند است

9. The CMN is histologically similar to fibrosarcoma or Leiomyoma.
[ترجمه ترگمان]The شبیه fibrosarcoma یا Leiomyoma است
[ترجمه گوگل]CMN از نظر بافت شناسی شبیه فیبروزارکوم یا لیومیوم است

10. Histologically, the characteristic lesion of CWP is the so-called coal macule, which consists of a focal accumulation of coal dust surrounded by a small amount of fibrous tissue.
[ترجمه ترگمان]histologically، که ضایعه مشخصه of است، به اصطلاح macule زغال سنگ نام دارد که شامل یک تجمع کانونی گرد و غبار زغال سنگ است که با مقدار کمی از بافت فیبری احاطه شده است
[ترجمه گوگل]بافت شناسی، ضایعه مشخصی از CWP ماکول زنگ زغال سنگ است که شامل انباشت کانونی گرد و غبار زغال سنگ محصور شده توسط مقدار کمی از بافت فیبری است

11. Histologically, the wear debris of various sizes embraced by 1 or several polynuclear giant cells that were found not only great in number but also active in function.
[ترجمه ترگمان]histologically، خرابه های فرسوده اندازه های مختلف ۱ یا چندین سلول بزرگ polynuclear را که نه تنها به تعداد زیاد بلکه در عمل نیز فعال بودند، در بر گرفتند
[ترجمه گوگل]از لحاظ بافت شناسی، بقایای سایز مختلف با در نظر گرفتن 1 یا چند سلول غول پیکر چند هسته ای یافت می شود که نه تنها تعداد زیاد، بلکه در عمل نیز فعال هستند

12. Histologically, the tumors were characterized by widespread myxoid, cyst formation, vessel wall hyalinization, and absence of mitoses.
[ترجمه ترگمان]histologically، تومور با myxoid گسترده، شکل گیری کیست، دیوار کشتی، و نبود of مشخص شد
[ترجمه گوگل]از نظر بافت شناسی، تومورها با میکروسوئید گسترده، تشکیل کیست، هیالینیزاسیون دیواره رگ، و عدم وجود میتووز مشخص شده است

13. Histologically, the skin lesion revealed a sarcomatous nodule that was surrounded by benign glomus cells at the periphery.
[ترجمه ترگمان]ضایعه پوستی یک گره sarcomatous را نشان داد که توسط سلول های خوش خیم glomus در محیط اطراف احاطه شده بودند
[ترجمه گوگل]بافت شناسی، ضایعه پوست یک گره سارکوماز را نشان داد که توسط سلول های خوشخیم گلوموس در محیط اطراف احاطه شده بود

14. Histologically, the tumor was composed of a myxoid connective tissue with strands of odontogenic epithelium and differentiated tissue such as enamel and dentin.
[ترجمه ترگمان]histologically، تومور از یک بافت ارتباطی myxoid با رشته های بافت پوششی و بافت متمایز مانند مینا و dentin تشکیل شده بود
[ترجمه گوگل]از نظر بافت شناسی، تومور از یک بافت همبند مفاصل تشکیل شده با رشته های اپیتلیوم odontogenic و بافت های متمایز مانند مینا و دنتین تشکیل شده است

پیشنهاد کاربران

بافت شناسی


کلمات دیگر: