تنبول، برگ تنبول
betel
تنبول، برگ تنبول
انگلیسی به فارسی
تنبول ،برگ تنبول
بتل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a climbing East Indian pepper plant.
• (2) تعریف: the dried leaf of this plant, chewed with the betel nut as a stimulant or narcotic.
• indian pepper plant
betel is a plant that grows in southeast asia, where some people chew its leaves and red nuts as a type of drug.
betel is a plant that grows in southeast asia, where some people chew its leaves and red nuts as a type of drug.
جملات نمونه
1. The betel nut lay in slices on a white dish.
[ترجمه ترگمان]درخت ماگنولیا روی یک ظرف سفید دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]مهره مهره در برش بر روی یک ظرف سفید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مهره مهره در برش بر روی یک ظرف سفید قرار می گیرد
2. I had a mouth full of red betel juice.
[ترجمه ترگمان]من یک دهان پر از آب پرتقال تازه داشتم
[ترجمه گوگل]من دهان پر از آب پرتقال قرمز داشتم
[ترجمه گوگل]من دهان پر از آب پرتقال قرمز داشتم
3. The Annamese all chew betel nut.
[ترجمه ترگمان]آن وقت همه گم و گور می کنند
[ترجمه گوگل]Annamese همه مهره مهره را میخندند
[ترجمه گوگل]Annamese همه مهره مهره را میخندند
4. One old woman chewed betel nut and nodded weakly as the bullets boiled in.
[ترجمه ترگمان]پیرزنی آن را می جوید و با صدای ضعیفی سرش را به نشانه مخالفت تکان می داد
[ترجمه گوگل]یک زن پیر زنبور عسل کوارتز را میپوشاند و به طوری که گلوله در آن جوشانده است
[ترجمه گوگل]یک زن پیر زنبور عسل کوارتز را میپوشاند و به طوری که گلوله در آن جوشانده است
5. The visitors were treated to rice and betel.
[ترجمه ترگمان]مهمانان با برنج و برنج رفتار می کردند
[ترجمه گوگل]بازدید کنندگان به برنج و بتل رسیدند
[ترجمه گوگل]بازدید کنندگان به برنج و بتل رسیدند
6. I get such a buzz from eating betel nut.
[ترجمه ترگمان]من تا حالا این قدر سر و صدا داشتم که بخورم
[ترجمه گوگل]من یک وزوز از خوردن مهره مهره ای می گیرم
[ترجمه گوگل]من یک وزوز از خوردن مهره مهره ای می گیرم
7. There were a lot of betel pepper juice accounts in the ancient culture.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از accounts فلفل در فرهنگ باستانی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در فرهنگ باستان تعداد زیادی از حساب های آب میوه ای فلفل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در فرهنگ باستان تعداد زیادی از حساب های آب میوه ای فلفل وجود دارد
8. He sold that system to the betel nut farmer, raising his first cash.
[ترجمه ترگمان]او آن سیستم را به کشاورز betel فروخت و اولین پول نقد خود را برداشت
[ترجمه گوگل]او این سیستم را به کشاورز مهره برقی فروخت، اولین پول نقد خود را افزایش داد
[ترجمه گوگل]او این سیستم را به کشاورز مهره برقی فروخت، اولین پول نقد خود را افزایش داد
9. Many teenage girls thought selling betel nuts a gravy train.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دختران نوجوان فکر می کردند که betel را به یک قطار gravy می فروشند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دختران نوجوان فکر می کردند که آجیل باله را یک قطار شفاف می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دختران نوجوان فکر می کردند که آجیل باله را یک قطار شفاف می کنند
10. The strength of peripheral region of betel palm trunk was lower than that of the woods of Pinus morrisonicola, Michelia compressa, which have the same values of specific gravity.
[ترجمه ترگمان]استحکام ناحیه محیطی تنه نخل betel کم تر از عمق جنگل of morrisonicola، Michelia compressa بود که مقادیر مشابهی از جاذبه خاص را در بر داشت
[ترجمه گوگل]استحکام منطقه محیطی تنه نخل دندانه کمتر از جنگل Pinus morrisonicola، فشاری میچلی بود که مقادیر خاصی از وزن مخصوص دارد
[ترجمه گوگل]استحکام منطقه محیطی تنه نخل دندانه کمتر از جنگل Pinus morrisonicola، فشاری میچلی بود که مقادیر خاصی از وزن مخصوص دارد
11. People there chew it, somewhat like betel nut is chewed in Taiwan.
[ترجمه ترگمان]افرادی که آنجا هستند آن را می جوند، تا حدی شبیه به betel betel در تایوان است
[ترجمه گوگل]مردم آنجا آن را میخندند، تقریبا مثل مهره مهره در تایوان میخندند
[ترجمه گوگل]مردم آنجا آن را میخندند، تقریبا مثل مهره مهره در تایوان میخندند
12. The source and control of fluorine in edible betel nut.
[ترجمه ترگمان]منبع و کنترل فلویور در آجیل betel خوراکی
[ترجمه گوگل]منبع و کنترل فلوئور در مهره های خوراکی
[ترجمه گوگل]منبع و کنترل فلوئور در مهره های خوراکی
13. I like to eat cold betel peppers in sauce very much.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم که چیپس شکری را خیلی زیاد با سس بخورم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم فلفل بتل را در سس بخورم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم فلفل بتل را در سس بخورم
14. Betel Either of two different plants that are widely used in combination for chewing purposes in southern Asia and the East Indies.
[ترجمه ترگمان]betel یا دو گیاه مختلف که به طور گسترده در ترکیب برای اهداف جویدن در جنوب آسیا و هند شرقی استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]بتل هر دو گیاه متفاوت است که به طور گسترده ای در ترکیب برای اهداف جویدن در جنوب آسیا و هند شرقی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]بتل هر دو گیاه متفاوت است که به طور گسترده ای در ترکیب برای اهداف جویدن در جنوب آسیا و هند شرقی استفاده می شود
کلمات دیگر: