از دو سو در خطر، از دو سو مورد حمله، میان دو آتش
between two fires
از دو سو در خطر، از دو سو مورد حمله، میان دو آتش
انگلیسی به انگلیسی
• in a tight spot, in a difficult place
جملات نمونه
1. They decided to retreat lest they would be between two fires.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند که عقب نشینی کنند تا مبادا میان دو آتش قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند از بین دو آتش سوزی عقب نشینی کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند از بین دو آتش سوزی عقب نشینی کنند
2. Moses is caught between two fires as it were: a faithless people and a vengeful Lord.
[ترجمه ترگمان]موسی بین دو آتش سوزی گرفتار شد: یک انسان بی وفایی و یک لرد vengeful
[ترجمه گوگل]موسی بین دو آتش سوزی گرفتار شده بود، چون مردم بی ایمان و پروردگار انتقامگر بودند
[ترجمه گوگل]موسی بین دو آتش سوزی گرفتار شده بود، چون مردم بی ایمان و پروردگار انتقامگر بودند
3. The enemy is caught between two fires, from within and without.
[ترجمه ترگمان]دشمن از درون دو آتش، از داخل و بدون آن، گرفتار شده است
[ترجمه گوگل]دشمن بین دو آتش سوزی، از داخل و خارج است
[ترجمه گوگل]دشمن بین دو آتش سوزی، از داخل و خارج است
4. Even if he isn't already dead, he's caught between two fires.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر مرده هم نباشد، بین دو آتش گیر کرده
[ترجمه گوگل]حتی اگر او در حال حاضر مرده نیست، او بین دو آتش است
[ترجمه گوگل]حتی اگر او در حال حاضر مرده نیست، او بین دو آتش است
5. They were caught between two fires.
[ترجمه ترگمان]بین دو آتش گیر کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بین دو آتش گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها بین دو آتش گرفتند
6. The reactionary authorities are between two fires and have been discredited.
[ترجمه ترگمان]مقامات مرتجع بین دو آتش سوزی هستند و بی اعتبار شده اند
[ترجمه گوگل]مقامات ارتجاعی بین دو آتش سوزی و بی اعتبار شده اند
[ترجمه گوگل]مقامات ارتجاعی بین دو آتش سوزی و بی اعتبار شده اند
7. I'm caught between two fires.
[ترجمه ترگمان]بین دو آتش گیر کردم
[ترجمه گوگل]من بین دو آتش گرفتم
[ترجمه گوگل]من بین دو آتش گرفتم
8. When the mother quarreled with her daughter - in - law, the son was caught between two fires.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مادر با عروس خود نزاع کرد، پسر بین دو آتش سوزی گرفتار شد
[ترجمه گوگل]وقتی مادر با دخترش درگیر شد، پسر بین دو آتش گرفت
[ترجمه گوگل]وقتی مادر با دخترش درگیر شد، پسر بین دو آتش گرفت
9. What with war and what with famine, the populace at large were caught between two fires.
[ترجمه ترگمان]در جنگ و جنگ با قحطی، توده مردم بزرگ بین دو آتش گرفتار شده بودند
[ترجمه گوگل]چه با جنگ و چه با قحطی، مردم در میان دو آتش سوزی گرفتار شدند
[ترجمه گوگل]چه با جنگ و چه با قحطی، مردم در میان دو آتش سوزی گرفتار شدند
کلمات دیگر: