کلمه جو
صفحه اصلی

grand piano


(موسیقی) پیانوی بزرگ (که سیم هایش افقی است و سه پایه دارد)، پیانوی بزرگ و افقی

انگلیسی به فارسی

پیانوی بزرگ و افقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the largest of pianos, usu. supported on three legs and having a large harp-shaped case in which the strings are strung horizontally.

• piano with a horizontal frame and strings
a grand piano is a large piano.

جملات نمونه

1. The grand piano has been replaced with a small, inelegant electric model.
[ترجمه ترگمان]پیانوی بزرگ با یک مدل الکتریکی کوچک و زشت جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]پیانو بزرگ با یک مدل الکتریکی بی نظیر جایگزین شده است

2. Say they will move your grand piano any day and do it on a bicycle.
[ترجمه ترگمان]بگویید که هر روز پیانوی بزرگ شما را حرکت خواهند داد و آن را روی یک دوچرخه انجام می دهند
[ترجمه گوگل]بگو آنها هر روز پیانو خود را حرکت می دهند و آن را روی یک دوچرخه انجام می دهند

3. The essential design of a grand piano, apart from incremental technical advances, has not changed for more than a century.
[ترجمه ترگمان]طراحی اصلی یک پیانوی بزرگ، صرف نظر از پیشرفته ای تکنیکی فزاینده، بیش از یک قرن تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]طرح اصلی پیانو بزرگ، به غیر از پیشرفت های فنی پیشرفته، بیش از یک قرن تغییر نکرده است

4. They coaxed the grand piano through the door.
[ترجمه ترگمان]از در وارد شدند و روی پیانوی بزرگ سر زدند
[ترجمه گوگل]آنها پیانو بزرگ را از طریق درها خفه کردند

5. Grand piano. Stretch to change length from baby grand to concert grand size.
[ترجمه ترگمان]پیانو بزرگ کشیده شدن به تغییر اندازه از بزرگ به اندازه بزرگ کنسرت
[ترجمه گوگل]پیانو بزرگ کشش برای تغییر طول از بزرگ کودک به بزرگ اندازه کنسرت

6. Grand piano . Stretch to change length from grand to concert grand size.
[ترجمه ترگمان]پیانو بزرگ کشیده شدن به اندازه بزرگ به اندازه بزرگ کنسرت
[ترجمه گوگل]پیانو بزرگ کشش برای تغییر طول از بزرگ به بزرگ اندازه کنسرت

7. They coaxed grand piano through the door.
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت در یک پیانوی بزرگ ساختند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق درب پیانو پیانو را پی گرفتند

8. She struck up the first carol on the grand piano.
[ترجمه ترگمان]او اولین کارول را که روی یک پیانوی بزرگ نشسته بود، از جا بلند کرد
[ترجمه گوگل]او اولین کارول را روی پیانو بزرگ زد

9. A grand piano is seen on a sandbar in Biscayne Bay in Miami, Florida, on Jan. 2
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۲ ژانویه، در خلیج بیسکین در میامی فلوریدا، یک پیانوی بزرگ دیده می شود
[ترجمه گوگل]پیانو بزرگ در 2 ژانویه در ماسه ای در خلیج بیسکی در میامی، فلوریدا دیده می شود

10. In 1960, he purchased a Baldwin grand piano from Leonard Bernstein for a paltry $ 5400. 00.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۰، او یک پیانوی بزرگ را از طرف لئونارد Bernstein خرید تا برای یک میلیون دلار ناقابل خرید کند ساعت ۰۰
[ترجمه گوگل]در سال 1960، او یک پیانو بزرگ بلدین را از لئونارد برنشتاین خریداری کرد و مبلغ آن 5400 دلار بود

11. He sometimes has a grand piano on the set.
[ترجمه ترگمان] گاهی اوقات یه پیانوی بزرگ روی صحنه داره
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات یک پیانو بزرگ در مجموعه دارد

12. And the boudoir - grand piano, beautifully dusted, hermetically sealed as ever.
[ترجمه ترگمان]و در آن پیانوی بزرگ و زیبا که به زیبایی گرد آن گرد آمده و مثل همیشه مهر و موم شده بود
[ترجمه گوگل]و بوودر - پیانو بزرگ، به زیبایی دمدمی مزاج، به طور مساوی مهر و موم شده است

13. Your mother has a baby grand piano.
[ترجمه ترگمان] مامانت یه پیانوی بزرگ داره
[ترجمه گوگل]مادر شما پیانو بزرگ کودک دارد

14. The movers were very careful with the grand piano.
[ترجمه ترگمان]The با پیانوی بزرگ خیلی مراقب بودند
[ترجمه گوگل]این حرکتگران با پیانو بزرگ بسیار مراقب بودند

پیشنهاد کاربران

grand piano ( it. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: پیانوی کنسرتی
تعریف: پیانویی بزرگ به شکل بال پرنده که در آن صفحۀ سیم ها افقی قرار گرفته است


کلمات دیگر: