(موسیقی - وابسته به مقیاس هشت آهنگی در گام ماژور یا در گام مینور) دیاتونیک، ترآوایی، وابسته به مقیاس کلید هشت اهنگی در هر اکتاو
diatonic
(موسیقی - وابسته به مقیاس هشت آهنگی در گام ماژور یا در گام مینور) دیاتونیک، ترآوایی، وابسته به مقیاس کلید هشت اهنگی در هر اکتاو
انگلیسی به فارسی
(موسیقی) وابسته به مقیاس کلید هشتآهنگی در هر اکتاو
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to a major or minor musical scale (made up of eight tones)
جملات نمونه
1. Is it mainly diatonic or chromatic?
[ترجمه ترگمان]آیا این به طور عمده diatonic یا chromatic است؟
[ترجمه گوگل]آیا عمدتا دیاتونیک یا کروماتیک است؟
[ترجمه گوگل]آیا عمدتا دیاتونیک یا کروماتیک است؟
2. This is because E is your lowest diatonic note.
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که E کم ترین توجه شما را به خود جلب می کند
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که E کوچکترین یادداشت دیاتونیک شماست
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که E کوچکترین یادداشت دیاتونیک شماست
3. Substitution notes may be diatonic or chromatic.
[ترجمه ترگمان]نکات جایگزینی ممکن است diatonic یا رنگی باشند
[ترجمه گوگل]یادداشت های جایگزینی ممکن است دیاتونیک یا رنگی باشد
[ترجمه گوگل]یادداشت های جایگزینی ممکن است دیاتونیک یا رنگی باشد
4. Composers have often introduced dissonant diatonic notes into otherwise straight forward harmonic situations to give the desired touch of dissonance or unconventionality.
[ترجمه ترگمان]آهنگسازان اغلب dissonant diatonic را به موقعیت های هارمونیک بدون استثنا معرفی کرده اند تا به ناهماهنگی و ناهماهنگی موردنظر دست یابند
[ترجمه گوگل]آهنگسازان اغلب یادداشت های ناهنجاری دیاتونیک را به موقعیت های هارمونیکی نسبتا مستقیم به جلو هدایت می کنند تا لمس دلخواه از نا آشنا یا غیرقابل انطباق را ارائه دهند
[ترجمه گوگل]آهنگسازان اغلب یادداشت های ناهنجاری دیاتونیک را به موقعیت های هارمونیکی نسبتا مستقیم به جلو هدایت می کنند تا لمس دلخواه از نا آشنا یا غیرقابل انطباق را ارائه دهند
5. First we will deal with diatonic and chromatic substitution notes, which are the main means of obscuring conventional chords.
[ترجمه ترگمان]ابتدا ما با diatonic و notes رنگی سرو کار خواهیم داشت، که ابزار اصلی پنهان کردن chords سنتی هستند
[ترجمه گوگل]ابتدا ما با یادداشت های جایگزینی دیاتونیک و کروماتیک برخورد خواهیم کرد که مهمترین وسیله برای پوشاندن آکورد های معمولی است
[ترجمه گوگل]ابتدا ما با یادداشت های جایگزینی دیاتونیک و کروماتیک برخورد خواهیم کرد که مهمترین وسیله برای پوشاندن آکورد های معمولی است
6. These diatonic scale frequencies are encoded in each segment of the crop circle and can be played on the piano.
[ترجمه ترگمان]این فرکانس ها در هر بخش از چرخه محصول کدگذاری می شوند و می توانند روی پیانو نواخته شوند
[ترجمه گوگل]این فرکانس مقادیر دیاتونیک در هر بخش از دایره محصول کدگذاری می شود و می تواند روی پیانو پخش شود
[ترجمه گوگل]این فرکانس مقادیر دیاتونیک در هر بخش از دایره محصول کدگذاری می شود و می تواند روی پیانو پخش شود
7. Thus, this section is geared toward the diatonic harmonica.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این بخش به سمت the harmonica هدایت می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، این بخش به سمت هارمونیک دیاتونیک هدایت می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، این بخش به سمت هارمونیک دیاتونیک هدایت می شود
8. Diatonic seventh chords use the notes of the diatonic scale to add a seventh above the root to triads.
[ترجمه ترگمان]Diatonic seventh، از نت های مقیاس diatonic استفاده می کنند تا یک هفتم بالای ریشه را به triads اضافه کنند
[ترجمه گوگل]آکورد هفتم دیاتونیک از یادداشت های مقیاس دیاتونیک استفاده می کند تا هفتمین ریشه را به سه گانه اضافه کند
[ترجمه گوگل]آکورد هفتم دیاتونیک از یادداشت های مقیاس دیاتونیک استفاده می کند تا هفتمین ریشه را به سه گانه اضافه کند
9. For example, Modalities and non - diatonic are used more often than major and minor scales.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، modalities و non اغلب از مقیاس های بزرگ و کوچک استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، روش ها و غیر دیاتونیک بیشتر از مقیاس های عمده و جزئی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، روش ها و غیر دیاتونیک بیشتر از مقیاس های عمده و جزئی استفاده می شود
10. The ascending diatonic scale is the scale going up by step from lower to higher frequencies or pitches.
[ترجمه ترگمان]مقیاس diatonic صعودی، مقیاسی است که با گام از کم تر به فرکانس های بالاتر یا گام های بالاتر افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]مقیاس صعودی دیاتونیک مقیاس است که از نظر گام به پایین از فرکانس های بالاتر یا رزولوشن بالا می رود
[ترجمه گوگل]مقیاس صعودی دیاتونیک مقیاس است که از نظر گام به پایین از فرکانس های بالاتر یا رزولوشن بالا می رود
11. For example, Modalities and non - diatonic scales are used more often than major and minor scales.
[ترجمه ترگمان]برای مثال مقیاس های modalities و non اغلب از مقیاس های بزرگ و کوچک استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مقررات و مقیاس های غیر دیاتونیک بیشتر از مقیاس های عمده و جزئی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، مقررات و مقیاس های غیر دیاتونیک بیشتر از مقیاس های عمده و جزئی استفاده می شود
12. The seventh tone in diatonic scale in solfeggio.
[ترجمه ترگمان]نفر هفتم در مقیاس diatonic در solfeggio
[ترجمه گوگل]تن هفتم در مقیاس دیاتونیک در solfeggio
[ترجمه گوگل]تن هفتم در مقیاس دیاتونیک در solfeggio
13. Music the first note of a diatonic scale.
[ترجمه ترگمان]موسیقی اولین یادداشت از مقیاس diatonic است
[ترجمه گوگل]موسیقی اولین یادداشت مقیاس دیاتونیک است
[ترجمه گوگل]موسیقی اولین یادداشت مقیاس دیاتونیک است
14. The first note of a diatonic scale; the keynote.
[ترجمه ترگمان]اولین یادداشت از یه مقیاس بزرگ و اصلی
[ترجمه گوگل]اولین یادداشت مقیاس دیاتونیک؛ کلیدی
[ترجمه گوگل]اولین یادداشت مقیاس دیاتونیک؛ کلیدی
کلمات دیگر: