کلمه جو
صفحه اصلی

blast furnace


(فلزکاری) کوره ی دمشی، کوره ی بلند، کوره قالبگیری اهن، کوره ذوب اهن کوره قالگری

انگلیسی به فارسی

کوره‌ی قالب‌گیری آهن، کوره‌ی ذوب‌ آهن


کوره ذوب اهن، کوره قالبگیری اهن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a large, vertical furnace in which metal, esp. iron, is smelted from ore by means of heat intensified by a blast of air forced in at the bottom.

• tall cylindrical furnace used for melting metal and iron from ore by way of heat intensified by a blast of air
a blast furnace is a furnace in which iron ore is heated under pressure until it melts and the pure iron separates out and can be collected.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کوره ى بلند، کوره ى دمشی
[عمران و معماری] کوره بلند - کوره ذوب آهن - کوره مرتفع - کوره آهنگدازی

جملات نمونه

1. Engineers have told us that the blast furnaces are at risk.
[ترجمه ترگمان]مهندسان به ما گفته اند که کوره های انفجاری در خطر هستند
[ترجمه گوگل]مهندسان به ما گفته اند که کوره های انفجاری در معرض خطر هستند

2. I haven't got a snowflake's chance in a blast furnace with Helen while he's around.
[ترجمه ترگمان]من شانسی را در یک کوره آتش با هلن در حالی که او این دور و بر است ندارم
[ترجمه گوگل]من شانس بارش برف را در کوره انفجاری با هلن در حالی که او در اطراف نیست

3. Its bank of five blast furnaces and the unusual water balance tower can still be seen.
[ترجمه ترگمان]ساحل آن ۵ کوره های انفجاری و برج تراز آب غیر معمول هنوز هم دیده می شود
[ترجمه گوگل]بانک او از پنج کوره انفجاری و برج تعادل آب غیر معمول هنوز دیده می شود

4. Alongside the new-fangled blast furnace the traditional bloom process must have continued to occupy many people for short periods every year.
[ترجمه ترگمان]در کنار تنور جدید - fangled، فرآیند شکوفه سنتی باید برای مدتی طولانی افراد زیادی را به مدت کوتاهی اشغال کند
[ترجمه گوگل]در کنار کوره انفجاری جدید، فرآیند سنتی شکوفا باید هر ساله افراد زیادی را برای مدت کوتاهی اشغال کند

5. Burning blast furnace gas to generate electricity has already become one of the ways to solve these problems.
[ترجمه ترگمان]سوزاندن گاز در کوره گاز برای تولید برق به یکی از راه های حل این مشکلات تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]گاز کوره انفجار برای تولید برق در حال حاضر یکی از راه هایی برای حل این مشکلات است

6. The hearth and hearth bottom life of blast furnace is one of the key factors affecting blast furnace life.
[ترجمه ترگمان]اجاق و زندگی ته شومینه یک کوره انفجار یکی از عوامل کلیدی تاثیرگذار بر زندگی در کوره آتش است
[ترجمه گوگل]عمر کف کوره و کوره کوره های انفجاری یکی از عوامل کلیدی زندگی کوره انفجار است

7. They have shared the same hulking blast furnace, dismantled and shipped piece by piece from Germany's old industrial heartland to Hebei Province, China's new Ruhr Valley.
[ترجمه ترگمان]آن ها همان کوره انفجار بزرگ را در منطقه مرکزی صنعتی آلمان به استان Hebei، استان رور چین، به اشتراک گذاشته و بخشی از آن را به وسیله قطعه ای از مرکز صنعتی قدیمی آلمان به استان Hebei منتقل کردند
[ترجمه گوگل]آنها همان کوره انفجار نشتی را به اشتراک گذاشته اند، قطعه قطعه شده را از قطعه ای از مرکز اصلی قدیمی صنعتی آلمان به استان هبی، دره روهر جدید چین به اشتراک گذاشته اند

8. As a by-pass product of steel plant, blast furnace gas(BFG) is a kind of low heat value fuel.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک محصول جانبی از کارخانه فولاد، کوره گاز سوز یک نوع سوخت با ارزش کم است
[ترجمه گوگل]گاز کوره انفجار (BFG) به عنوان یک ماده عبور از کارخانه فولاد نوعی سوخت کم حرارت است

9. An employee monitors the blast furnace at the ArcelorMittal Ostrava steel plant in Ostrava, Czech Republic, on Thursday, Jan. 2 20
[ترجمه ترگمان]در روز پنجشنبه، ۲ ژانویه، یک کارمند بر کوره انفجار در کارخانه فولاد ArcelorMittal Ostrava در Ostrava، جمهوری چک، نظارت می کند
[ترجمه گوگل]یک کارمند کوره انفجاری در کارخانه فولاد ArcelorMittal Ostrava در اوستراوا، جمهوری چک، در روز پنج شنبه، 20 ژانویه 20

10. On the require of make puddling blast furnace fan running better, we constructed the condition inspection and fault diagnosis system.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد نیاز به ساخت فن انفجار puddling در حال اجرا بهتر عمل کردیم و سیستم تشخیص نقص و تشخیص خطا را ساختیم
[ترجمه گوگل]در نیاز از آرایش پادل فن انفجار کوره در حال اجرا بهتر، ما بازرسی وضعیت و مشکلات سیستم تشخیص ساخته شده است

11. On basis of status of carbon brick of blast furnace of our country, a group of carbon brick samples are tested and analysed in order to meet the requirements of blast furnace to carbon brick.
[ترجمه ترگمان]براساس وضعیت آجر کربن در کشور ما، گروهی از نمونه های آجر کربن مورد آزمایش و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند تا الزامات کوره انفجار را به آجر کربن برآورده کنند
[ترجمه گوگل]بر اساس وضعیت آجر کربن کوره انفجار کشور ما، یک گروه از اجزای آجر کربن مورد آزمایش قرار گرفته و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد تا نیازهای کوره انفجار را به آجر کربن برساند

12. I saw one of the conventional steelworks: huge blast furnace, converter, ingot, mile of railway track.
[ترجمه ترگمان]من یکی از the مرسوم را دیدم: کوره انفجار بزرگ، مبدل، شمش، میلی متر ریل راه آهن
[ترجمه گوگل]من یکی از کوره های انفجار بزرگ، مبدل، شمش، مسافت راه آهن را دیدم

13. Pansteel Blast Furnace used simply electric taphole drill for a long time, which cannot apply to higher smelting intensity and the new clay gun.
[ترجمه ترگمان]Pansteel Blast Furnace برای مدت طولانی به سادگی از مته برقی استفاده کرد که نمی تواند به شدت ذوب و تفنگ رس جدید اعمال شود
[ترجمه گوگل]کوره انفجار Pansteel به مدت طولانی به طور متداول مته حفاری متصل به الکتریسیته استفاده می شود که نمی تواند به شدت ذوب بالاتر و اسلحه گچ جدید اعمال شود

14. The experience to use pure blast furnace gas in coke furnace firing and toasting in Chengde Coking and Gas Co.
[ترجمه ترگمان]این تجربه برای استفاده از گاز سوز و گاز سوز در کوره coke کوره و شرکت گاز سوز و گاز سوز استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تجربه استفاده از گاز کوره کوره خالص در شستشو کوره کک و کوره در شرکت کوهد و گاز چنگد

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

کوره ذوب دمشی

blast furnace ( شیمی )
واژه مصوب: کورۀ بلند
تعریف: کوره‏ای بلند و استوانه‏ای برای کاهش کانۀ آهن و تبدیل آن به چدن


کلمات دیگر: