1. a bronze statue
تندیس برنز
2. his bronze likeness stands in the middle of the square
تندیس برنزی او در وسط میدان قرار دارد.
3. lorestan bronze statues are world-famous
تندیس های برنزی لرستان شهرت جهانی دارند.
4. phosphor bronze
برنز دارای کمی فسفر
5. the bronze skin of the rustic girl
پوست برنزه ی دختر روستایی
6. patina to a bronze statue is like character to a face
زنگار روی مجسمه ی برنزی همچون شخصیت بر چهره است.
7. a national hero imaged in bronze on a village green
یک قهرمان ملی که مجسمه اش را در چمنزار دهکده برپا کرده بودند
8. his statue was cast in bronze
تندیس او از برنز ریخته (یا ساخته) شده بود.
9. a door with a heavy knob made of bronze
دری با دستگیره ی سنگین برنزی
10. The figure was cast in bronze.
[ترجمه ترگمان]پیکر او برنز به دست آمد
[ترجمه گوگل]این رقم در برنز ریخته شد
11. She got a bronze in the long jump.
[ترجمه ترگمان]او در پرش طول یک مدال برنز به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در پرش طولانی یک برنز داشت
12. The swimmer won a bronze in the free style.
[ترجمه ترگمان]شناگر در سبک آزاد برنز گرفت
[ترجمه گوگل]شناگر یک برنز را در سبک آزاد به دست آورد
13. Bronze are now cast into coins.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر برنز به سکه های طلا تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]برنز در حال حاضر به سکه هدیه می شود
14. The team won two silvers and a bronze.
[ترجمه ترگمان]این تیم دو مدال نقره و یک برنز کسب کرد
[ترجمه گوگل]این تیم دو سیلور و یک برنز را به دست آورد
15. Many of the bronze statues were melted down and used to make weapons.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این مجسمه ها ذوب شدند و برای ساخت سلاح به کار رفتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مجسمه های برنز ذوب شده و برای ساخت سلاح استفاده می شود
16. The bronze doors are covered with sculpted reliefs.
[ترجمه ترگمان]این دره ای برنزی با نقوش برجسته ساخته شده اند
[ترجمه گوگل]درهای برنزی با امدادگران مجسمه پوشیده شده اند
17. The bronze statue had acquired a hard green patina with age.
[ترجمه ترگمان]مجسمه برنزی رنگ سبز سختی را به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]مجسمه برنز با سن پیتزا سبز سبز به دست آورد