کلمه جو
صفحه اصلی

by product


فراورده فرعی، محصول فرعی، مج، نتیجه فرعی فراورده فرعی

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a product or result that is a secondary consequence of some process or action.
مشابه: aftermath, waste

• anything produced in the course of making something else, secondary product, something which is obtained from the manufacture of a different product; result of another action
a by-product is something which is made during the manufacture or processing of another product.
a by-product of an event or situation is an unexpected or unplanned result of it.
secondary product, something which is obtained from the manufacture of a different product; result of another action

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] محصول فرعی
[شیمی] فراورده فرعى، محصول فرعى، (مج .) نتیجه فرعى
[صنعت] محصول فرعی
[نساجی] فرآورده فرعی - محصول فرعی - محصول جانبی
[ریاضیات] فرآورده ی نوعی، محصول جنبی، محصول فرعی
[معدن] محصول جانبی (عمومی فرآوری)
[پلیمر] محصول فرعی، فرآورده جنبی
[علوم دامی] فرآورده های فرعی، فرآورده های جنبی .

جملات نمونه

1. Sugar and its byproduct are the basis of the island's economy.
[ترجمه ترگمان]شکر و محصول جانبی آن اساس اقتصاد جزیره است
[ترجمه گوگل]شکر و فرآورده های آن اساس اقتصاد جزیره هستند

2. Job losses are an unfortunate byproduct of the recession.
[ترجمه زینب زرمسلک ] از دست دادن شغل، از تبعات نامطلوب رکود اقتصادی است.
[ترجمه زینب زرمسلک ] از دست دادن شغل، ناشی از رکود اقتصادی است.
[ترجمه ترگمان]خسارات شغلی یک محصول جانبی تاسف بار از رکود اقتصادی هستند
[ترجمه گوگل]تلفات شغلی یک محصول ضعیف ناشی از رکود اقتصادی است

3. Becoming a baseball fan was a byproduct of my research into sport on TV.
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به یکی از طرفداران بیسبال یک محصول فرعی از تحقیق من در مورد ورزش در تلویزیون بود
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک فن بیس بال یک محصول جانبی از تحقیقات من برای ورزش در تلویزیون بود

4. Again, solid carbon is made as a byproduct.
[ترجمه ترگمان]باز هم کربن جامد به عنوان محصول جانبی ساخته می شود
[ترجمه گوگل]مجددا کربن جامد به عنوان یک محصول جانبی تولید می شود

5. Such churn is a byproduct of rapid growth in Arizona.
[ترجمه ترگمان]چنین فعالیت هایی یک محصول فرعی از رشد سریع در آریزونا است
[ترجمه گوگل]چنین چرخه یک محصول جانبی رشد سریع در آریزونا است

6. The second byproduct of ilmenite reduction is high-purity metallic iron, which can be directly melted and cast into products.
[ترجمه ترگمان]دومین محصول جانبی کاهش ilmenite آهن فلزی خالص است که می تواند مستقیما ذوب و به محصولات تبدیل شود
[ترجمه گوگل]ضایعات دوم کاهش الیمنیت آهن خلوص فلزی است که می تواند به طور مستقیم ذوب شود و به محصولات منتقل شود

7. Methane gas is regarded as a harmless byproduct of fermentation in the large intestine of man.
[ترجمه ترگمان]گاز متان به عنوان یک محصول جانبی بی ضرر تخمیر در روده بزرگ انسان در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]گاز متان به عنوان یک فرآورده بی ضرر از تخمیر در روده بزرگ انسان محسوب می شود

8. Bromododecane was synthesized from n- dodecyl alcohol using byproduct hydrobromic acid from 1-bromoadamantan process as raw material in the presence of the concentrated sulfuric acid.
[ترجمه ترگمان]Bromododecane با استفاده از فراورده جانبی hydrobromic اسید hydrobromic از فرآیند ۱ - bromoadamantan به عنوان ماده خام در حضور سولفوریک اسید غلیظ سنتز شد
[ترجمه گوگل]بروموودودکان از الکل نود ددکیل با استفاده از اسید هیدرورومیک پروتئین از فرآیند 1-bromoadamantan به عنوان مواد خام در حضور اسید سولفوریک متمرکز سنتز شد

9. Some insist that this syrupy sugar alcohol, a byproduct of ethanol fermentation, is as important to a wine's mouthfeel (texture) as ethanol itself.
[ترجمه ترگمان]برخی اصرار دارند که این الکل شهد چسبیده به الکل، محصول جانبی تخمیر اتانول، به اندازه خود اتانول حایز اهمیت است (بافت)
[ترجمه گوگل]برخی اصرار دارند که این الکل قند شربت، یک محصول جانبی فرآوری اتانول، به عنوان یک ماده غذایی برای شراب به عنوان اتانول نیز اهمیت دارد

10. A useless or worthless byproduct, as from a manufacturing process.
[ترجمه ترگمان]یک محصول جانبی بی فایده یا بی فایده، به عنوان یک فرآیند تولید
[ترجمه گوگل]یک محصول جانبی بی فایده یا بی ارزش، از یک فرآیند تولید

11. All wines contain sulfites (it's a natural byproduct of the winemaking process) and almost all wines contain added sulfites, all over the world.
[ترجمه ترگمان]همه شرابه ای حاوی sulfites است (یک محصول جانبی طبیعی از فرآیند winemaking)و تقریبا همه شرابه ای حاوی sulfites افزوده شده در سراسر جهان هستند
[ترجمه گوگل]تمام شراب حاوی سولفیت هستند (این یک محصول طبیعی فرآیند تولید آب می باشد) و تقریبا تمام شراب ها حاوی سولفیت های اضافه شده در سراسر جهان هستند

12. The blast furnace gas (BEG) which is byproduct of ironmaking plays an important role in the energy construction of iron and steel works.
[ترجمه ترگمان]کوره گاز سوز (BEG)که از محصولات فرعی ironmaking است نقش مهمی در ساختار انرژی کاره ای آهن و فولاد ایفا می کند
[ترجمه گوگل]گاز کوره انفجار (BEG) که محصول جانبی ساخت آهن است نقش مهمی در ساخت انرژی کارگران آهن و فولاد دارد

13. The chief byproduct of combustion is silicon dioxide ( sand ).
[ترجمه ترگمان]محصول جانبی اصلی احتراق، سیلیسیم دی اکسید (ماسه)است
[ترجمه گوگل]محصول اصلی احتراق دی اکسید سیلیکون (شن و ماسه) است

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. Spent Potlining ( SPL ) is the byproduct waste of electrolytic aluminum industry.
[ترجمه ترگمان]فراورده Spent (SPL)محصول جانبی صنعت آلومینیوم الکترولیتی است
[ترجمه گوگل]پتنتینینینگ مصرف شده (SPL) زباله تولیدی آلومینیوم الکترولیتی است

پیشنهاد کاربران

محصول فرعی

فرآورده فرعی

( شیمی ) محصول جانبی

هم فرآورده

محصول جانبی

فراورده جانبی

ضایعات

نتیجه فرعی

رهاوردفرعی

تبعات.

عوارض جانبی


کلمات دیگر: