کلمه جو
صفحه اصلی

bunsen burner


(شیمی) چراغ گازی کوچک که شعله ی داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن

انگلیسی به فارسی

(شیمی) چراغ گازی کوچک که شعله‌ی داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن


چراغ بنزن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cylindrical burner, used in laboratories, that has holes at the bottom where air enters, mixes with gas, and produces a hot blue flame.

• small gas burner used in laboratory experiments
a bunsen burner is a small gas burner used for heating things in laboratories.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] چراغ گازى کوچک که شعله ى داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن - چراغ گازى کوچک که شعله ى داغ و آبی رنگی دارد، چراغ بونزن
[زمین شناسی] چراغ بونزن چراغ بونزن منبع استانداردی است که در آزمایشگاه برای تولید گرما استفاده می شود. یک شیمیدان آلمانی به نام roberts bunsen آنرا طراحی نمود که به عنوان تجهیز کمکی اسپکتروسکوپ یا طیف سنجی در آزمایشگاه مورد استفاده قرار می گیرد.
[پلیمر] چراغ گاز بنسن

جملات نمونه

1. It is not some kind of Bunsen Burner that can be turned on and off at will.
[ترجمه ترگمان]این یک نوع of نیست که بتواند آن را روشن و خاموش کند
[ترجمه گوگل]این نوعی از Burnen Burner نیست که می تواند روشن و خاموش باشد

2. Bunsen burners, Petri dishes, retorts and test tube holders winked enticingly.
[ترجمه ترگمان]burners Bunsen، پتری Petri، retorts و دارندگان لوله تست به enticingly چشمک زدند
[ترجمه گوگل]مشعل بونسن، ظروف پتری، رتورتس و دارندگان لوله تست، جذاب به نظر می رسند

3. During those breaks tea was brewed over Bunsen burners, and he sat back and answered questions.
[ترجمه ترگمان]هنگام صرف چای گرم شده بود و او نشسته بود و به سوال ها جواب می داد
[ترجمه گوگل]در طول این فواصل، چای بر روی مشعل بونسن دم کرد و او برگشت و پاسخ داد

4. I need to light my Bunsen burner.
[ترجمه ترگمان]باید Bunsen رو روشن کنم
[ترجمه گوگل]من نیاز به سوختن بونسن دارم

5. Bunsen burner hissed softly on one of the many long, black, polished stone - like counters.
[ترجمه ترگمان]مشعل را به نرمی روی یکی از سنگ های بزرگ سیاه و براق مانند پیشخوان صدا کرد
[ترجمه گوگل]مشعل بونسن به آرامی روی یکی از بسیاری از شمشیرهای سنگی سیاه، جلا، مانند شمشیر، شسته شده است

6. Then, with a Bunsen burner, the surface is thoroughly seared.
[ترجمه ترگمان]سپس با شعله Bunsen، سطح به طور کامل سوخت
[ترجمه گوگل]سپس، با یک مشعل بونسن، سطح کاملا خشک می شود

7. Bunsen burner invented by German chemist Robert Bunsen.
[ترجمه ترگمان]مشعل Bunsen توسط شیمیدان آلمانی رابرت Bunsen اختراع شد
[ترجمه گوگل]سوختن بونسن توسط شیمیدان آلمانی Robert Bunsen اختراع شده است

8. Fire up the Bunsen burner.
[ترجمه ترگمان]مشعل Bunsen رو روشن کن
[ترجمه گوگل]آتش سوزی بونسن را بشکنید

9. You will learn how to use scientific apparatus such as test tubes, beakers and Bunsen burners.
[ترجمه ترگمان]شما یاد می گیرید چطور از دستگاه علمی مانند لوله های آزمایش، beakers و burners روشن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما یاد خواهید گرفت که چگونه از دستگاه های علمی مانند لوله های آزمایشگاهی، فنجان ها و مشعل بونسن استفاده کنید

10. He waylaid Stella in the paint-frame where she had been sent to boil rabbit glue on the Bunsen burner.
[ترجمه ترگمان]او در کمین استلا در قاب نقاشی بود جایی که او برای boil rabbit در مشعل Bunsen فرستاده بود
[ترجمه گوگل]او سلطنتی را در چارچوب رنگی که او را به چسب خرگوش بر روی مشعل بونسن فرستاده بود، راند

11. I personally think this is as idiotic as waving a bunsen burner around while having a row.
[ترجمه ترگمان]من شخصا فکر می کنم این مثل این است که فکر کنم این around مثل این است که دست زدن به یک ردیف شاخ و برگ داشته باشد
[ترجمه گوگل]من شخصا فکر می کنم این است که به عنوان تفریح ​​به عنوان تکان دادن مشعل بنسن در اطراف در حالی که داشتن یک ردیف

12. Ten sample bars suspended vertically were ignited by a Bunsen burner.
[ترجمه ترگمان]ده میله نمونه که به صورت عمودی معلق شده اند، توسط یک مشعل روشن آتش شده اند
[ترجمه گوگل]ده بار نمونه به طور عمودی به حالت تعلیق درآمده و توسط یک مشعل بونسن سوخته بود

13. You will hear Miss Wang give instructions on how to use a Bunsen burner.
[ترجمه ترگمان]شما خواهید شنید که دوشیزه وانگ از مشعل Bunsen استفاده می کنه
[ترجمه گوگل]شما خانم وانگ را بشنوید که دستورالعمل هایی در مورد چگونگی استفاده از مشعل بونسن را بشنوید


کلمات دیگر: