کلمه جو
صفحه اصلی

accelerant


شتاباننده، شتابنده، تسریع کننده

انگلیسی به فارسی

(قدیمی - شیمی) کاتالیزور


انگلیسی به انگلیسی

• something which causes an increase in speed, something which spurs or hastens

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- شتاباننده، شتابنده، تسریع کننده 2- کاتالیزور
[پلیمر] 1- شتاباننده، شتابنده، تسریع کننده2- کاتالیزور

جملات نمونه

1. The invention relates to a compost accelerant, in particular to a compost accelerant prepared from alkyl polyuronide, humic acid or humate and sugar waste.
[ترجمه ترگمان]اختراع مربوط به یک accelerant compost، به خصوص برای یک accelerant compost که از آلکیل polyuronide، humic اسید یا humate و پسماند قند تهیه می شود
[ترجمه گوگل]اختراع مربوط به شتاب دهنده کمپوست، به ویژه برای شتاب دهنده کمپوست تهیه شده از پلی اورانید آلکالی، اسید هومیک اسید یا هومات و ضایعات شکر است

2. The accelerant in continuative electrolyte could improve current efficiency and accelerate the deposition of coating.
[ترجمه ترگمان]The الکترولیت continuative می تواند کارایی جریان را بهبود بخشد و رسوب پوشش را تسریع نماید
[ترجمه گوگل]شتاب دهنده در الکترولیت تداوم می تواند کارایی فعلی را بهبود بخشد و رسوب پوشش را تسریع کند

3. Application of accelerant CaCl 2 in deepwell cementing was not allowed for some time in Liaohe Oilfield.
[ترجمه ترگمان]کاربرد of CaCl ۲ در deepwell cementing برای مدتی در Liaohe Oilfield مجاز نبود
[ترجمه گوگل]استفاده از CaCl 2 شتاب دهنده در سیمان سازی عمیق در بعضی موارد در میدان نفتی لیائو اجازه داده نشد

4. The flux 1 is taken as accelerant, covering flux and refining flux. This method solves the question on combination of the three agents successfully.
[ترجمه ترگمان]شار ۱ به عنوان accelerant، شار پوشش و شار پالایش در نظر گرفته می شود این روش، مساله ترکیب سه عامل را با موفقیت حل می کند
[ترجمه گوگل]شار 1 به عنوان شتاب دهنده، پوشش شار و شار پالایش مصرف می شود این روش در مورد ترکیبی از سه عامل با موفقیت حل می شود

5. The accelerant pattern on the bottom of Luke's shoes, various petroleum distillate, including toluene?
[ترجمه ترگمان]الگوی accelerant در پایین کفش های لوک، distillate های نفتی مختلف، از جمله تولوئن؟
[ترجمه گوگل]الگوی شتاب در پایین کفش لوقا، انواع مختلف تقطیر نفت، از جمله تولوئن؟

6. Due to secondary amines existed in some accelerants, which is the main source of nitrosamine, so it is considered to use a new type of accelerant.
[ترجمه ترگمان]به خاطر آمین های ثانویه در برخی از accelerants وجود دارد که منبع اصلی nitrosamine است، بنابراین استفاده از نوع جدید of در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به آمین های ثانویه در برخی از شتاب دهنده ها وجود دارد، که منبع اصلی نیتروسانین است، بنابراین استفاده از یک نوع جدید شتاب دهنده در نظر گرفته می شود

7. RE - Carburizing test with solid powder earth accelerant in the sealing box multi - purpose furnace was in progress.
[ترجمه ترگمان]آن ها از مایش با پودر جامد آن ها در یک کوره آهنگری که در حال پیشرفت بود، تسریع کردند
[ترجمه گوگل]RE - آزمایش کربوریزاسیون با پودر جامد پودر زمین در جعبه مهر و موم کوره چند منظوره در حال انجام است

8. Insulin is one metabolism accelerant. It can improve the metabolic level of cell and tissue.
[ترجمه ترگمان]انسولین یک accelerant ساز و ساز است آلوئه ورا می تواند سطح متابولیک سلول و بافت را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]انسولین یک متابولیسم شتاب دهنده است این می تواند سطح متابولیک سلول و بافت را بهبود بخشد

9. The promotion action of ionic liquid as an accelerant in synthesizing benzaldehyde ethanediol acetal and benzaldehyde propanediol acetal was studied.
[ترجمه ترگمان]عمل ارتقا مایع یونی به عنوان یک accelerant در سنتز بنزن آلدهید و بنزآلدیید دی استال مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اقدام ارتقاء مایع یونی به عنوان شتاب دهنده در سنتز بنزادیدید ethanediol acetal و benzaldehyde propanediol acetal مورد مطالعه قرار گرفت

10. The using and curing time decreased with the increasing of accelerant amount.
[ترجمه ترگمان]زمان استفاده و درمان با افزایش مقدار accelerant کاهش یافت
[ترجمه گوگل]زمان استفاده و درمان با افزایش میزان شتاب دهنده کاهش یافت

11. The results of laboratory and industrial experiments indicate that have been achieved in the use of the accelerant for the pickling process in the Silicon Steel Sheet Mill.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ها آزمایشگاهی و صنعتی نشان می دهد که در استفاده از the برای فرآیند خیار در ورقه فولادی سیلیکون میلی به دست آمده است
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایشات آزمایشگاهی و صنعتی نشان می دهد که در استفاده از شتاب دهنده برای روند تراوش در فولاد سیلیکون ورق فولاد به دست آمده است

12. There're cyclicity laws existing in between urban development and commercial development, each of which is the precondition and accelerant for the other.
[ترجمه ترگمان]قوانین cyclicity موجود در توسعه شهری و توسعه تجاری وجود دارند که هر کدام از آن ها precondition و accelerant برای دیگری است
[ترجمه گوگل]قوانین چرخه ای وجود دارد که بین توسعه شهری و توسعه تجاری وجود دارد، که هر کدام پیش شرط و شتاب برای دیگران است

13. A zinc series phosphating solution was developed by using sodium nitrite as accelerant at room temperature.
[ترجمه ترگمان]یک محلول روی هم با استفاده از سدیم نیتریت به عنوان accelerant در دمای اتاق ایجاد شد
[ترجمه گوگل]محلول فسفاته سری روی با استفاده از نیتریت سدیم به عنوان شتاب دهنده در دمای اتاق ایجاد شد

14. It was found that aluminum salt(AS) was an effective accelerant and when the mol ratio of AS to TA was 2: the angle of untwist crease was optimized but the hand feeling was poorer.
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که نمک آلومینیوم (به عنوان ماده)یک accelerant موثر بود و هنگامی که نسبت مول به ارزیابی تاکتیکی ۲ بود، زاویه of بهینه شد اما احساس دست فقیرتر شد
[ترجمه گوگل]مشخص شد که نمک آلومینیوم (AS) یک شتاب دهنده موثر بود و هنگامی که نسبت مولی AS به TA برابر 2 بود، زاویه انحنای ناخوشایند بهینه شد، اما احساس دست، فقیرتر بود

15. The relation between crease - resistance of cotton fabric and crease - resist agent, accelerant and additive is studied.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین مقاومت چین - مقاومت الیاف پنبه ای و agent مقاوم در برابر چین، accelerant و افزودنی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]رابطه مقاومت فشاری پارچه پنبه و فرسایش - عامل مقاومت، شتاب و افزودنی مورد مطالعه قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

شتاباننده، شتابنده، تسریع کننده 🐞

در زمینه آتش میشه ماده آتش زا یا آتش زنه

ماده آتش زا مثل باروت


کلمات دیگر: