کلمه جو
صفحه اصلی

aluminium


معنی : فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری، مربوط به الومینیوم
معانی دیگر : آلومینیم (در امریکا و کانادا aluminum می نویسند)، aluminum : فلز الومینیوم، الومینیوم بنام اختصاری al

انگلیسی به فارسی

( aluminum =) فلز آلومینیوم، آلومینیوم به نام اختصاری( Al )


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the British spelling of aluminum.

• type of metal (alternate spelling for aluminum)
aluminium is a silver-coloured, lightweight metal.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] آلومینیم - عنصر فلزی - آلومینیمی، ساخته شده از آلومینیم - در انگلیس می نویسند
[برق و الکترونیک] آلومینیم عنصر فلزی سبک و به رنگ سفید نقره ای با عدد اتمی 13 و وزن اتمی 27. به عنوان عنصرپذیرنده برای آلایش سیلسیم و تبدیل آن به ماده نوع پی به کار میرود . همچنین برای ساخت صفحه ها و بدنه ی خازن های الکترولیتی آلومینیمی و صفحه های خازن های تنظیمگر با دی الکتریک هوا استفاده می شود . با نشاندن و زدودن ان در مدارهای مجتمع به عنوان رسانای الکتریکی به کار میرود و نیز از سیم های نازک ان برای اتصال بین نیمرسانا با پایه های بیرونی استفاده می شود . اکسید الومینیم یا سرامیک الومینا، کار برد گسترده ای به عنوان ماده ی بستر، عایق، و پنجره ی لامپ های توان ریز موج دارد .
[زمین شناسی] آلومینیوم

مترادف و متضاد

فلز الومینیوم (اسم)
aluminum, aluminium

الومینیوم بنام اختصاری (اسم)
aluminum, aluminium

مربوط به الومینیوم (صفت)
aluminum, aluminium

جملات نمونه

1. aluminium sheets are riveted to the frame of an airplane's wing
صفحه های آلومینیمی به چهارچوب بال هواپیما پرچ میخ شده اند.

2. she wrapped the meat in aluminium foil
گوشت را در کاغذ آلومینیم پیچید.

3. one of the industries involved in aluminium extraction
یکی از صنایع وابسته به استخراج آلومینیوم

4. the frame of an airplane on which are rivetted sheets of aluminium
چهارچوب هواپیما که روی آن صفحات آلومینیمی پیچ شده است

5. Aluminium is a kind of metal.
[ترجمه ترگمان]آلومینیوم نوعی فلز است
[ترجمه گوگل]آلومینیوم یک نوع فلز است

6. Cover the fish with aluminium foil and cook over a low heat for 4 to 5 minutes.
[ترجمه ترگمان]ماهی را با فویل آلومینیوم بپوشانید و برای مدت ۴ تا ۵ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]ماهی را با فویل آلومینیومی بپوشانید و برای مدت 4 تا 5 دقیقه آن را حرارت دهید

7. Aluminium is rapidly oxidized in air.
[ترجمه ترگمان]آلومینیوم به سرعت اکسید می شود
[ترجمه گوگل]آلومینیوم به سرعت در هوا اکسید می شود

8. Declining prices for aluminium have dragged down the company's earnings.
[ترجمه ترگمان]قیمت Declining برای آلومینیوم درآمد شرکت را کاهش داده است
[ترجمه گوگل]کاهش قیمت آلومینیوم باعث کاهش درآمد شرکت شده است

9. Don't leave the aluminium spoon in the saltcellar. It will be eaten into by salt.
[ترجمه ترگمان]قاشق آلومینیومی را در the رها نکنید آن را با نمک خورده خواهند شد
[ترجمه گوگل]قاشق آلومینیوم را در محلول نمک نگذارید این توسط نمک خورده خواهد شد

10. Copper, brass and aluminium are separated and remelted for reuse.
[ترجمه ترگمان]مس، برنج و آلومینیوم برای استفاده مجدد از مس جدا می شوند
[ترجمه گوگل]مس، برنج و آلومینیوم برای استفاده مجدد از هم جدا و مجددا استفاده می شوند

11. Being a metal, aluminium readily conducts heat.
[ترجمه ترگمان]آلومینیوم مثل فلز، به سرعت گرما را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فلز، آلومینیوم به راحتی گرما را هدایت می کند

12. The aluminium body is 12% lighter than if built with steel.
[ترجمه ترگمان]بدنه آلومینیومی ۱۲ % سبک تر از بدنه ساخته شده با فولاد است
[ترجمه گوگل]بدن آلومینیومی 12٪ سبک تر از فولاد است

13. Aluminium, being a metal, readily conducts heat .
[ترجمه ترگمان]آلومینیوم که یک فلز است به آسانی گرما را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]آلومینیوم، به عنوان یک فلز، به راحتی گرما را هدایت می کند

14. The rivers had been polluted with aluminium.
[ترجمه ترگمان]رودخانه ها با آلومینیوم آلوده شده بودند
[ترجمه گوگل]رودخانه ها با آلومینیوم آلوده شده اند


کلمات دیگر: