رجوع شود به: clapboard، تخته ی شیب دار (در زیر در و غیره برای جاری کردن آب باران)، (کشتیرانی) سمت بادگیر، سمت باد، بادسوی (windward هم می گویند)، تخته گذاری کردن، تخته بندی کردن، تخته سرازیرکه دم دراطاق می گذارند
weatherboard
رجوع شود به: clapboard، تخته ی شیب دار (در زیر در و غیره برای جاری کردن آب باران)، (کشتیرانی) سمت بادگیر، سمت باد، بادسوی (windward هم می گویند)، تخته گذاری کردن، تخته بندی کردن، تخته سرازیرکه دم دراطاق می گذارند
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: clapboard
تختهی شیبدار (در زیر در و غیره برای جاری کردن آب باران)
(کشتیرانی) سمت بادگیر، سمت باد، بادسوی (windward هم میگویند)
با تختهی شیبدار پوشاندن
weatherboard
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a long narrow board used to cover the outer walls of a frame house in such away that each board partly overlaps the one below it and thereby sheds water from the house; clapboard.
• (2) تعریف: the side of a boat or ship toward the wind.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: weatherboards, weatherboarding, weatherboarded
حالات: weatherboards, weatherboarding, weatherboarded
• : تعریف: to provide or cover with weatherboards.
• long boards that are thicker at one edge and are fitted together in a horizontally overlapping manner as siding for a building, clapboard; side of a watercraft that faces towards the wind (nautical)
cover or supply with weatherboards
cover or supply with weatherboards
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] تخته آبرو
جملات نمونه
1. A weatherboarded flour mill, it was originally supported on open timberwork, but this has been enclosed within a brick roundhouse.
[ترجمه ترگمان]یک آسیاب آرد weatherboarded، که در اصل از timberwork باز پشتیبانی می شد، اما در داخل یک roundhouse آجری محصور شده است
[ترجمه گوگل]یک آرد آهکی آب و هوا، در ابتدای کار بر روی تخته خرده چوب پشتیبانی می شد، اما این در محوطه ی آجری محصور شده است
[ترجمه گوگل]یک آرد آهکی آب و هوا، در ابتدای کار بر روی تخته خرده چوب پشتیبانی می شد، اما این در محوطه ی آجری محصور شده است
2. No special provision was needed in weatherboarded timber-framed barns because the boards did not fit closely together.
[ترجمه ترگمان]مواد غذایی خاصی لازم نبود، زیرا تخته های کف چوبی برای آن مناسب نبود، زیرا تخته های کف اتاق با هم جور درنمی آمد
[ترجمه گوگل]هیچ تضمین خاصی در انبارهای چوبی ساخته شده با هواپیما وجود نداشت زیرا تخته ها با یکدیگر همخوانی نداشتند
[ترجمه گوگل]هیچ تضمین خاصی در انبارهای چوبی ساخته شده با هواپیما وجود نداشت زیرا تخته ها با یکدیگر همخوانی نداشتند
3. Seldom did weather-boarding reach such architectural heights as this, and seldom did one short platform have such a fine building attached.
[ترجمه ترگمان]به ندرت ممکن بود که آب و هوا بتواند به قله های معماری مانند این برسد، و به ندرت یک سکوی کوتاه به چنین ساختمان زیبایی وصل می شد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هواپیما به این ارتفاع ارتفاعی برسد و به ندرت یک پلت فرم کوتاه چنین ساختمان خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هواپیما به این ارتفاع ارتفاعی برسد و به ندرت یک پلت فرم کوتاه چنین ساختمان خوبی داشته باشد
4. The weatherboarded top was originally supported by the timber trestle, which has since been enclosed within a brick roundhouse.
[ترجمه ترگمان]برج weatherboarded در اصل توسط the چوب که از آن زمان در یک roundhouse آجری محصور شده است، پشتیبانی می شد
[ترجمه گوگل]در بالا، هواپیما در اصل توسط چوب تراس پشتیبانی می شود، که از آن زمان در محوطه آجر بسته شده است
[ترجمه گوگل]در بالا، هواپیما در اصل توسط چوب تراس پشتیبانی می شود، که از آن زمان در محوطه آجر بسته شده است
5. This 2 year old weatherboard and brick home consist of 2 seperate living areas, modern granite kitchen and separate dining area.
[ترجمه ترگمان]این خانه ییلاقی ۲ ساله و خانه آجری از ۲ منطقه زنده، آشپزخانه گرانیت مدرن و منطقه غذاخوری جداگانه تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]این 2 ساله خانه آب و هوا و خانه آجری شامل 2 منطقه جداگانه زندگی، آشپزخانه مدرن گرانیت و منطقه ناهار خوری جداگانه است
[ترجمه گوگل]این 2 ساله خانه آب و هوا و خانه آجری شامل 2 منطقه جداگانه زندگی، آشپزخانه مدرن گرانیت و منطقه ناهار خوری جداگانه است
6. He can't help singing for the the little weatherboard.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند به خاطر the کوچک برای آواز خواندن کمک کند
[ترجمه گوگل]او نمیتواند آواز بخواند برای هوا هواپیما
[ترجمه گوگل]او نمیتواند آواز بخواند برای هوا هواپیما
7. The earliest stations were no more than collections of weatherboard huts, similar to a contemporary group of stores.
[ترجمه ترگمان]اولین ایستگاه ها کم تر از مجموعه ای از کلبه های weatherboard، شبیه به یک گروه امروزی از مغازه ها بودند
[ترجمه گوگل]اولین ایستگاه ها بیشتر از مجموعه های کلبه های آب و هوا نبودند، شبیه یک گروه معاصر از فروشگاه ها
[ترجمه گوگل]اولین ایستگاه ها بیشتر از مجموعه های کلبه های آب و هوا نبودند، شبیه یک گروه معاصر از فروشگاه ها
8. Then abruptly the road swept down into a small, sheltered basin where a dozen farm buildings in cream weatherboard topped by red, corrugated iron roofs, were scattered on the land.
[ترجمه ترگمان]سپس ناگهان جاده تبدیل به حوضچه کوچکی شد که یک دوجین ساختمان مزرعه در آن نصب شده بود
[ترجمه گوگل]سپس به طور ناگهانی جاده به یک حوضچه کوچک و حیاطی که در آن ده ها مزرعه در هوای سرد خورشید که توسط سقف های آهن قرمز ساخته شده بود، در زمین پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]سپس به طور ناگهانی جاده به یک حوضچه کوچک و حیاطی که در آن ده ها مزرعه در هوای سرد خورشید که توسط سقف های آهن قرمز ساخته شده بود، در زمین پراکنده شدند
9. She felt like busting out singing but it seemed silly really, alone in the little weatherboard house.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که دارد آواز می خواند، اما در خانه کوچک weatherboard تنها به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او احساس خوشی کرد، اما به نظر می رسید واقعا احمقانه بود، تنها در خانه کم آب و هوا
[ترجمه گوگل]او احساس خوشی کرد، اما به نظر می رسید واقعا احمقانه بود، تنها در خانه کم آب و هوا
کلمات دیگر: