پر خاری، حالت چیز خاردار، زنندگی
prickliness
پر خاری، حالت چیز خاردار، زنندگی
انگلیسی به فارسی
پریشانی
انگلیسی به انگلیسی
• quality of having small sharp points, quality of having needle-like bristles
جملات نمونه
1. Johnson's easy charm contrasted sharply with the prickliness of his boss.
[ترجمه ترگمان]جاذبه آسان جانسون با آن prickliness که رئیسش داشت فرق داشت
[ترجمه گوگل]افسون آسان جانسون با تردید رئیس خود به شدت درهم آمیخت
[ترجمه گوگل]افسون آسان جانسون با تردید رئیس خود به شدت درهم آمیخت
2. Chinese prickliness will continue: Beijing cannot appear to be taking lectures from Washington.
[ترجمه ترگمان]prickliness چین همچنان ادامه خواهد داشت: به نظر می رسد پکن برای سخنرانی در واشنگتن سخنرانی نمی کند
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که پکن از نظر واشنگتن سخنرانی نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که پکن از نظر واشنگتن سخنرانی نخواهد کرد
3. But whatever prickliness the Indians may have with the US, conversation has never been a problem.
[ترجمه ترگمان]اما هر چیزی که هندی ها ممکن است با آمریکا داشته باشند، هرگز یک مشکل نبوده است
[ترجمه گوگل]اما هرچیزی که هندی ها با ایالات متحده دارند، گفتگو هرگز یک مشکل نبوده است
[ترجمه گوگل]اما هرچیزی که هندی ها با ایالات متحده دارند، گفتگو هرگز یک مشکل نبوده است
4. But his reaction also illustrates the prickliness of Chinese leaders when foreigners presume to pronounce on the eternal verities of Chinese culture.
[ترجمه ترگمان]اما واکنش او همچنین the رهبران چینی را نشان می دهد که خارجی ها تصور می کنند که در مورد ارزش های جاودانی فرهنگ چین سخن می گویند
[ترجمه گوگل]اما واکنش وی نیز نشان دهنده پریشانی رهبران چینی است که خارجی ها بر این باورند که اشیاء ابدی فرهنگ چینی را بیان می کنند
[ترجمه گوگل]اما واکنش وی نیز نشان دهنده پریشانی رهبران چینی است که خارجی ها بر این باورند که اشیاء ابدی فرهنگ چینی را بیان می کنند
5. A brief caricature of great-power prickliness ensued as the Americans took charge of the airport and seemed to some others to give priority to their own flights.
[ترجمه ترگمان]یک کاریکاتور کوتاه از قدرت بزرگ، هنگامی که آمریکایی ها مسئول فرودگاه شدند و به نظر برخی دیگر برای اولویت دادن به پروازهای خود به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]یک کاراکتر کوتاه از تکان دادن قدرت بزرگ به این نتیجه رسید که آمریکایی ها مسئولیت فرودگاه را بر عهده داشتند و بعضی دیگر به نظر می رسید که اولویت خود را در پرواز های خود قرار دهند
[ترجمه گوگل]یک کاراکتر کوتاه از تکان دادن قدرت بزرگ به این نتیجه رسید که آمریکایی ها مسئولیت فرودگاه را بر عهده داشتند و بعضی دیگر به نظر می رسید که اولویت خود را در پرواز های خود قرار دهند
6. India has been working to overcome its reputation for prickliness after repeatedly refusing to accept the possibility of any binding cuts.
[ترجمه ترگمان]هند پس از امتناع مکرر از پذیرش احتمال قطع هر گونه قطع اتصال، تلاش کرده است تا بر شهرت خود برای prickliness غلبه کند
[ترجمه گوگل]هند پس از بارها و بارها از پذیرش احتمال قطع هر گونه پیوندهایی، تلاش کرده است تا شهرت خود را برای عصبانیت غلبه دهد
[ترجمه گوگل]هند پس از بارها و بارها از پذیرش احتمال قطع هر گونه پیوندهایی، تلاش کرده است تا شهرت خود را برای عصبانیت غلبه دهد
7. The challenge to Mr Tusk comes from PiS, which blends patriotic conservatism and prickliness to foreigners with socially minded Catholicism.
[ترجمه ترگمان]چالشی که آقای Tusk از pis به دست می آید، برگرفته از pis است، که محافظه کاری میهن پرستانه و prickliness را با مذهب کاتولیک دارای ذهنیت اجتماعی ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]چالش به آقای توسک از PiS می آید که محافظه کار میهن پرستانه و پریشانی را برای خارجی ها با جامعه کاتولیک در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]چالش به آقای توسک از PiS می آید که محافظه کار میهن پرستانه و پریشانی را برای خارجی ها با جامعه کاتولیک در نظر می گیرد
8. Neo-colonialist sensitivities run deep in Muslim societies and many a fruitful joint venture can be sabotaged due to such prickliness.
[ترجمه ترگمان]حساسیت های Neo - در جوامع مسلمان در حال اجرا است و بسیاری از سرمایه گذاری های مشترک سودمند را می توان به خاطر چنین prickliness خراب کرد
[ترجمه گوگل]حساسیتهای نئوکلاسیونی در جوامع مسلمان عمیق میبینند و بسیاری از اینها به دلیل چنین تنبیهی می توانند سرمایه گذاری مشترک مفیدی داشته باشند
[ترجمه گوگل]حساسیتهای نئوکلاسیونی در جوامع مسلمان عمیق میبینند و بسیاری از اینها به دلیل چنین تنبیهی می توانند سرمایه گذاری مشترک مفیدی داشته باشند
کلمات دیگر: