(بهویژه در آلاسکا) سورتمهسوار
musher
انگلیسی به فارسی
مسخره
انگلیسی به انگلیسی
• one who drives a dogsled
جملات نمونه
1. He who would catch fish mush not mind getting wet.
[ترجمه ترگمان]اون کسی که ممکنه ماهی catch بگیره بهتره که خیس نشه
[ترجمه گوگل]کسی که ماهی را گرفتار کند، ذهنش را خیس نمیکند
[ترجمه گوگل]کسی که ماهی را گرفتار کند، ذهنش را خیس نمیکند
2. If you overcook the cabbage it'll turn to mush.
[ترجمه ترگمان]اگه you رو overcook تبدیل به mush میشه
[ترجمه گوگل]اگر کلم را به هم بزنید، آن را به قهوه تبدیل می کنید
[ترجمه گوگل]اگر کلم را به هم بزنید، آن را به قهوه تبدیل می کنید
3. The boiled vegetables had turned to mush .
[ترجمه ترگمان]سبزی آب پز شده بود
[ترجمه گوگل]سبزیجات آب پز شده به قلیان تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]سبزیجات آب پز شده به قلیان تبدیل شده اند
4. He spooned the mush into the baby's open mouth.
[ترجمه ترگمان]او the را در دهان باز نوزاد فرو کرد
[ترجمه گوگل]او قهوه را به دهان باز کودک تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او قهوه را به دهان باز کودک تبدیل کرد
5. The brown mush in the fridge is some veg soup left over.
[ترجمه ترگمان]حریره قهوه ای در یخچال سوپ سبزی است که باقی مانده
[ترجمه گوگل]قهوه ای قهوه ای در یخچال یک قاشق سوپ خوری است
[ترجمه گوگل]قهوه ای قهوه ای در یخچال یک قاشق سوپ خوری است
6. The vegetables had been boiled to a mush, and were quite uneatable.
[ترجمه ترگمان]سبزی به a جوش آورده بودند و کام لا uneatable شده بودند
[ترجمه گوگل]سبزیجات به یک کاسه جوش داده شده و کاملا ناپدید شده اند
[ترجمه گوگل]سبزیجات به یک کاسه جوش داده شده و کاملا ناپدید شده اند
7. Oi, mush! Get your hands off my car!
[ترجمه ترگمان]آه ای، mush! ! دستت رو از ماشین من بکش بیرون
[ترجمه گوگل]اوه، خنده دار! دستانت را از ماشین من بگیر
[ترجمه گوگل]اوه، خنده دار! دستانت را از ماشین من بگیر
8. I've never read such a load of mush!
[ترجمه ترگمان]من تا حالا همچین مزخرفاتی رو نخوندم!
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین بار از مشت را خواندم!
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین بار از مشت را خواندم!
9. I have never read such a load of mush!
[ترجمه ترگمان]من هرگز چنین load را نخوانده بودم!
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین بارانی از مشت را خواندم!
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین بارانی از مشت را خواندم!
10. The vegetables had turned to mush.
[ترجمه ترگمان]سبزی تبدیل به mush شده بود
[ترجمه گوگل]سبزیجات به قهوه تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]سبزیجات به قهوه تبدیل شده اند
11. Whenever famous actresses get together to make a "woman's film" you can bet on an overload of sentimental mush.
[ترجمه ترگمان]هر وقت هنرپیشه معروف با هم جمع می شوند تا فیلم \"زن\" را بسازند، می توانید بر روی بارها of های عاطفی شرط ببندید
[ترجمه گوگل]هر زمان که هنرپیشه معروف به فیلم 'زنانه' می آیند، می توانید بر روی بیش از حد مشتاق احساساتی شرط بندی کنید
[ترجمه گوگل]هر زمان که هنرپیشه معروف به فیلم 'زنانه' می آیند، می توانید بر روی بیش از حد مشتاق احساساتی شرط بندی کنید
12. The film was just romantic mush.
[ترجمه ترگمان]این فیلم فقط mush romantic شده بود
[ترجمه گوگل]این فیلم فقط عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]این فیلم فقط عجیب و غریب بود
13. His insides suddenly felt like mush.
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس mush کرد
[ترجمه گوگل]درونش ناگهان احساس خشک کردن کرد
[ترجمه گوگل]درونش ناگهان احساس خشک کردن کرد
14. She trudged through the mush of fallen leaves.
[ترجمه ترگمان]با زحمت از میان برگ های leaves که از زمین افتاده بود عبور کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق برگ های افتاده از میان رفته بود
[ترجمه گوگل]او از طریق برگ های افتاده از میان رفته بود
15. We must not presume too mush on the reliability of such sources.
[ترجمه ترگمان]ما نباید بیش از حد از اعتبار چنین منابعی presume
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد اعتماد به نفس چنین منابع را باور داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد اعتماد به نفس چنین منابع را باور داشته باشیم
پیشنهاد کاربران
کسی که سورتمه ای را که توسط سگ ها کشیده می شود را هدایت میکند
کلمات دیگر: