شاهپور جوان، شاهزاده ی جوان، شاهزاده کوچک، شاهزاده پایین رتبه
princeling
شاهپور جوان، شاهزاده ی جوان، شاهزاده کوچک، شاهزاده پایین رتبه
انگلیسی به فارسی
شاهپور جوان، شاهزادهی جوان
شاهزاده یا امیر کم اهمیت، امیرچه، خرده سلطان (princelet و princekin هم میگویند)
شاهزاده
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a minor or subordinate prince.
• young prince
جملات نمونه
1. It was traditional for princelings to commission elaborate genealogies alleging their descent from mythical heroes or gods.
[ترجمه ترگمان]این برای princelings سنتی بود که genealogies را به دلیل descent از قهرمانان افسانه ای یا خدایان نشان می داد
[ترجمه گوگل]این برای سنتهای قومی سنتی بود که سنتهای ژرفای پیچیده را بر اساس نسل خود از قهرمانان و خدایان اسطورهای اداره میکردند
[ترجمه گوگل]این برای سنتهای قومی سنتی بود که سنتهای ژرفای پیچیده را بر اساس نسل خود از قهرمانان و خدایان اسطورهای اداره میکردند
2. The princeling faction will then use its new clout to consolidate its grip on the economy.
[ترجمه ترگمان]سپس جناح princeling از نفوذ جدید خود برای تحکیم تسلط خود بر اقتصاد استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جناح فرماندهی سپس از نفوذ جدید خود برای تحکیم قدرت خود در اقتصاد استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]جناح فرماندهی سپس از نفوذ جدید خود برای تحکیم قدرت خود در اقتصاد استفاده خواهد کرد
3. 'Bo is a very typical princeling, and he now adopts rather popular and rather Maoist policies, ' he says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که بو یک princeling خیلی معمولی است و در حال حاضر بیشتر سیاست های مایوییست و نسبتا مایوییست را می پذیرد
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'بو بسیار پرطرفدار است و او اکنون سیاست های نسبتا محبوب و نه مائوئیست را تصویب می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'بو بسیار پرطرفدار است و او اکنون سیاست های نسبتا محبوب و نه مائوئیست را تصویب می کند
4. Xi is a princeling who succeeded despite being rusticated.
[ترجمه ترگمان]Xi یک princeling است که با وجود rusticated موفق شد
[ترجمه گوگل]X یک شاهزاده است که موفق شد با وجود اینکه روستایی شده است
[ترجمه گوگل]X یک شاهزاده است که موفق شد با وجود اینکه روستایی شده است
5. Seems the princeling party is gonna come in power recently.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد این مهمونی! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که حزب شاهزاده اخیرا به قدرت می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که حزب شاهزاده اخیرا به قدرت می رسد
6. To marry a rich princeling, you have to at least to know what he's looking for.
[ترجمه ترگمان]برای ازدواج با یک شاهزاده princeling ثروتمند، دست کم باید بدانی که او چه شکلی است
[ترجمه گوگل]برای ازدواج با یک شاهزاده غنی، باید حداقل بدانید که او چه چیزی را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]برای ازدواج با یک شاهزاده غنی، باید حداقل بدانید که او چه چیزی را دنبال می کند
7. A year ago, Diana Chen Ningning was seen as one of the rising stars among China's princeling entrepreneurs–the sons and daughters of government ministers who parlay family ties into business deals.
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، دیانا چن Ningning به عنوان یکی از ستارگان در حال طلوع در میان کارآفرینان برتر چین دیده شد - پسران و دختران وزرای دولت که روابط خانوادگی را با معاملات تجاری تطبیق دادند
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، دیانا چن نینگینگ به عنوان یکی از ستارگان رو به رشد در بین کارآفرینان چینی که فرزندان و دختران وزیران دولت هستند و روابط خانوادگی را به کارهای تجاری تبدیل می کنند، دیده می شود
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، دیانا چن نینگینگ به عنوان یکی از ستارگان رو به رشد در بین کارآفرینان چینی که فرزندان و دختران وزیران دولت هستند و روابط خانوادگی را به کارهای تجاری تبدیل می کنند، دیده می شود
پیشنهاد کاربران
آقا زاده
کلمات دیگر: