کلمه جو
صفحه اصلی

mussolini


بنیتو موسولینی (نخست وزیر فاشیست ایتالیا)

انگلیسی به فارسی

بنیتو موسولینی (نخست وزیر فاشیست ایتالیا)


موسولینی


انگلیسی به انگلیسی

• benito mussolini (1883-1945), italian fascist leader, prime minister of italy (1922-1943)

جملات نمونه

1. Mussolini rose to power in Italy in 192
[ترجمه ترگمان]موسولینی در سال ۱۹۲ به قدرت رسید
[ترجمه گوگل]موسولینی در 192 در ایتالیا به قدرت رسید

2. During 193 Mussolini conquered Abyssinia.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳ میلادی، موسولینی به حبشه اسیر شد
[ترجمه گوگل]در طول 193 موسولینی Abyssinia را فتح کرد

3. Mussolini was known by the more familiar appellation 'Il Duce'.
[ترجمه ترگمان]موسولینی به نام familiar معروف بود
[ترجمه گوگل]موسولینی توسط نام شناخته شده شناخته شده 'Il Duce' شناخته شد

4. In elections in 1921 Mussolini won a seat in Milan, and his party gained 35 of 535 seats in the country.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۱ موسولینی کرسی خود را در میلان کسب کرد و حزب او ۳۵ کرسی از ۵۳۵ کرسی در کشور به دست آورد
[ترجمه گوگل]در انتخابات سال 1921، موسولینی یک جایگاه در میلان به دست آورد و حزب او 35 جایزه از 535 کرسی در این کشور به دست آورد

5. At first Mussolini was the senior partner, a position which gave him the feeling of power he clearly relished.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا موسولینی شریک ارشد بود، موقعیتی که احساس قدرت را به او می داد
[ترجمه گوگل]در ابتدا موسولینی شریک ارشد بود، موقعیتی که به او احساس قدرت می کرد که به وضوح از آن لذت می برد

6. Ironically, another dress fez as worn by Benito Mussolini topped this figure, selling at £000.
[ترجمه ترگمان]از قضا، کلاه دیگری از fez که توسط بنیتو موسولینی به تن کرده بود، در صدر این رقم قرار گرفت و at پوند فروش کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای، یکی دیگر از لباس های فصیحی که بنیتو موسولینی آن را پوشانده بود، این رقم را به فروش گذاشت و فروش آن در £ 000

7. Hitler, Mussolini, Franco: all prime examples of men hungry for power.
[ترجمه ترگمان]هیتلر، موسولینی، فرانکو: همه انسان های تشنه قدرت
[ترجمه گوگل]هیتلر، موسولینی، فرانکو: همه نمونه های اصلی مردان گرسنه برای قدرت هستند

8. This somehow leads to Italy, and to Signor Mussolini.
[ترجمه ترگمان]این امر به نحوی به ایتالیا و to موسولینی هدایت می شود
[ترجمه گوگل]این به نوعی منجر به ایتالیا و سینور موسولینی می شود

9. Mussolini has fallen ; Italy has surrendered; her Fleet has come over.
[ترجمه ترگمان]موسولینی سقوط کرده است؛ ایتالیا تسلیم شده است؛ ناوگان او به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]موسولینی کاهش یافته است؛ ایتالیا تسلیم شد؛ ناوگان او به سر می برد

10. He led by Italy and Mussolini, Hideki Tojo led Japan to form the Axis alliance.
[ترجمه ترگمان]او توسط ایتالیا و موسولینی رهبری می شد و Hideki Tojo ژاپن را رهبری می کرد تا اتحاد محور را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]او به رهبری ایتالیا و موسولینی، Hideki Tojo رهبری ژاپن را تشکیل اتحاد اتحاد محور

11. Benito Mussolini, Dictator of Italy forced to resign and the Fascist regime was abolished.
[ترجمه ترگمان]بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا مجبور به استعفا شد و حکومت فاشیستی منسوخ شد
[ترجمه گوگل]بنیتو موسولینی، دیکتاتور ایتالیا مجبور به استعفا شد و رژیم فاشیست لغو شد

12. Benito Mussolini, Dictator of Italy was forced to resign and the Fascist regime was abolished.
[ترجمه ترگمان]بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا مجبور به استعفا شد و حکومت فاشیستی منسوخ شد
[ترجمه گوگل]بنیتو موسولینی، دیکتاتور ایتالیا مجبور به استعفا شد و رژیم فاشیست لغو شد

13. Mussolini was the first to react.
[ترجمه ترگمان]موسولینی اولین کسی بود که عکس العمل نشان می داد
[ترجمه گوگل]موسولینی اولین کسی بود که واکنش نشان می داد

14. In 192 fascism came to Italy as Benito Mussolini took control of the government.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲ کشور فاشیسم به ایتالیا آمد و بنیتو موسولینی کنترل دولت را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]در سال 192 فاشیسم به ایتالیا آمد، بنیتو موسولینی تحت کنترل دولت بود

15. It berated Mussolini for selling out to Berlin.
[ترجمه ترگمان]سال موسولینی را برای فروش به برلین آورد
[ترجمه گوگل]موسولینی برای فروش به برلین فریب خورد


کلمات دیگر: