رجوع شود به: primp
prink
رجوع شود به: primp
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: primp
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prinks, prinking, prinked
حالات: prinks, prinking, prinked
• : تعریف: to dress up or adorn for show.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to dress or groom oneself with care, as by observing the effect of various adornments or arrangements in a mirror; primp.
• ornament, decorate, adorn; dress up, beautify oneself, dandify
جملات نمونه
1. The thousand and one emporiums patch and prink us.
[ترجمه ترگمان]با هزار و یک قطعه زمین و دار و ون، دستی به سرمان زدند
[ترجمه گوگل]هزار و یک مغز ما را پچ می کند
[ترجمه گوگل]هزار و یک مغز ما را پچ می کند
2. Chapter three, essay from clothing, hairstyle and prink to introduce the popular of modern wedding veil and evening wear's sculpt.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم، مقاله از لباس، مدل موی و prink برای آشنا کردن عموم مردم در مراسم عروسی مدرن و sculpt evening
[ترجمه گوگل]فصل سوم، مقاله از لباس، مدل مو و prink به معرفی محبوب حجاب عروسی مد و لباس عروسی
[ترجمه گوگل]فصل سوم، مقاله از لباس، مدل مو و prink به معرفی محبوب حجاب عروسی مد و لباس عروسی
3. "EDEN PRINK" Deng clothing apparel brand since its inception, always adhere to the "leisure life, the arts, fashion, " the design style.
[ترجمه ترگمان]\"eden prink\" (Deng clothing)از زمان تاسیس خود، همیشه به \"زندگی فراغت، هنر، مد\"، سبک طراحی پایبند است
[ترجمه گوگل]'EDEN PRINK' Deng پوشاک پوشاک با نام تجاری از زمان آغاز، همیشه با توجه به 'زندگی اوقات فراغت، هنر، مد،' سبک طراحی
[ترجمه گوگل]'EDEN PRINK' Deng پوشاک پوشاک با نام تجاری از زمان آغاز، همیشه با توجه به 'زندگی اوقات فراغت، هنر، مد،' سبک طراحی
4. Tonight whom did I prink the late dressing for?
[ترجمه ترگمان]این لباس شب را که به دست داشتم به دست آوردم؟
[ترجمه گوگل]امشب اومدم پانسمان دیر کنم؟
[ترجمه گوگل]امشب اومدم پانسمان دیر کنم؟
5. Rusalka: Thank you, Prink, for acknowledging me what is love.
[ترجمه ترگمان]Rusalka: از شما متشکرم، به خاطر اینکه به من بگویید عشق چیست
[ترجمه گوگل]Rusalka با تشکر از شما، پرینک، برای پذیرفتن آنچه که عشق است
[ترجمه گوگل]Rusalka با تشکر از شما، پرینک، برای پذیرفتن آنچه که عشق است
6. " EDEN PRINK "Deng apparel clothing faced by the consumer group, a group of independence, wisdom and the pursuit of fashion, the clothing tastes have very high demands of the modern women.
[ترجمه ترگمان]\"eden prink\" (Deng apparel)که توسط گروه مصرف کننده، گروهی از استقلال، خرد و پی گیری مد، با آن مواجه است، خواسته های بسیاری از زنان مدرن دارد
[ترجمه گوگل]'EDEN PRINK' پوشاک لباس Deng مواجه شده توسط گروه مصرف کننده، گروهی از استقلال، حکمت و تعقیب مد، طعم لباس است خواسته های بسیار بالا از زنان مدرن است
[ترجمه گوگل]'EDEN PRINK' پوشاک لباس Deng مواجه شده توسط گروه مصرف کننده، گروهی از استقلال، حکمت و تعقیب مد، طعم لباس است خواسته های بسیار بالا از زنان مدرن است
7. And you may watch me purse my mouth and prink!
[ترجمه ترگمان]و از دست و دستی که به دست prink، مواظب من باش
[ترجمه گوگل]و شما ممکن است من را کیف پول من دهان من و prink!
[ترجمه گوگل]و شما ممکن است من را کیف پول من دهان من و prink!
کلمات دیگر: