کلمه جو
صفحه اصلی

principally


اساسا، بطور کلی، بیشتر

انگلیسی به فارسی

اساسا،بطور کلی،بیشتر


به طور عمده


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: for the most part; chiefly.
مترادف: chiefly, generally, largely, mainly, primarily
مشابه: essentially, for the most part, in the main, mostly, on the whole, usually

• essentially, mainly, primarily, mostly
principally means more than anything else.

مترادف و متضاد

mainly


Synonyms: above all, basically, before anything else, cardinally, chiefly, dominantly, eminently, especially, essentially, first and foremost, first of all, for the most part, fundamentally, generally, importantly, in the first place, in the main, largely, materially, mostly, notably, particularly, peculiarly, predominantly, preeminently, prevailingly, prevalently, primarily, substantially, superlatively, supremely, to a great degree, universally, vitally


Antonyms: secondarily, trivially


جملات نمونه

1. The money is principally invested in stocks and shares.
[ترجمه ترگمان]این پول عمدتا در سهام و سهام سرمایه گذاری می شود
[ترجمه گوگل]پول عمدتا در سهام و سهام سرمایه گذاری می شود

2. He had married her principally for the sake of her father's property.
[ترجمه ترگمان]به خاطر دارایی پدرش با او ازدواج کرده بود
[ترجمه گوگل]او به طور عمده به خاطر اموال پدرش ازدواج کرده بود

3. Weymouth is principally a holiday resort.
[ترجمه ترگمان]Weymouth عمدتا یک تفریحگاه در تعطیلات است
[ترجمه گوگل]ویموث عمدتا یک تعطیلات تعطیلات است

4. Our club was composed principally of students, with an admixture of young clerks.
[ترجمه ترگمان]باشگاه ما بیشتر از دانش آموزان تشکیل شده بود و با آن یکی از کارمندان جوان - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]باشگاه ما عمدتا از دانشجویان بود، با مخلوط ادارات جوان

5. The book is aimed principally at beginners.
[ترجمه ترگمان]این کتاب بیشتر در مورد مبتدیان است
[ترجمه گوگل]این کتاب به طور عمده در مبتدیان است

6. The advertising campaign is aimed principally at women.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات تبلیغاتی عمدتا زنان را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]کمپین تبلیغاتی عمدتا به زنان اهدا می شود

7. We met principally to discuss the future of the school.
[ترجمه ترگمان]ما عمدتا برای بحث درباره آینده مدرسه ملاقات کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای ملاقات در مورد آینده مدرسه ملاقات کردیم

8. This is principally because the major export markets are slowing.
[ترجمه ترگمان]این امر عمدتا به این دلیل است که بازارهای عمده صادرات کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]این به طور عمده به این دلیل است که بازارهای عمده صادرات کاهش می یابد

9. The dialect is spoken principally in the rural areas.
[ترجمه ترگمان]گویش در مناطق روستایی عمدتا گویش می شود
[ترجمه گوگل]این گویش به طور عمده در مناطق روستایی صحبت می شود

10. No new power stations have been built, principally because of the cost.
[ترجمه ترگمان]هیچ نیروگاه جدیدی ساخته نشده است، به خصوص به خاطر هزینه
[ترجمه گوگل]هیچ نیروی جدیدی ساخته نشده است، عمدتا به دلیل هزینه

11. He was principally a landscape painter.
[ترجمه ترگمان]او اصولا یک نقاش منظره بود
[ترجمه گوگل]او عمدتا نقاشی چشم انداز بود

12. At this age, he started boxing, principally at the instigation of his brother Lex.
[ترجمه ترگمان]در این سن، او به تحریک برادرش، به تحریک brother، شروع به مشت زنی کرد
[ترجمه گوگل]در این سن، او بوکس را آغاز کرد، عمدتا در محکومیت برادرش Lex

13. This is principally a path following a narrow undulating ledge which runs across the northern face of Pillar.
[ترجمه ترگمان]این به طور عمده یک مسیر است که از یک ledge باریک و باریک عبور می کند که در طول خط شمالی جبهه عبور می کند
[ترجمه گوگل]این عمدتا مسیری است که در زیر یک لبه باریک باریک قرار می گیرد که در امتداد چهره شمالی ستون قرار دارد

14. We have so far concentrated principally on the use of space resources to support future activities in space.
[ترجمه ترگمان]ما عمدتا متمرکز بر استفاده از منابع فضایی برای حمایت از فعالیت های آینده در فضا هستیم
[ترجمه گوگل]ما تا کنون عمدتا در استفاده از منابع فضا برای حمایت از فعالیت های آینده در فضا تمرکز کرده ایم


کلمات دیگر: