کلمه جو
صفحه اصلی

musicologist


موسیقی شناس

انگلیسی به فارسی

موسیقی شناس


موسیقیشناس، موسیقی شناس


انگلیسی به انگلیسی

• one who researches music or the history of music; one who studies the nature of sound

جملات نمونه

1. No serious musicologist will be spotted in an audience minus a neck brace.
[ترجمه ترگمان]هیچ musicologist جدی در میان حضار، من های یک قلاب گردن، دیده نخواهد شد
[ترجمه گوگل]هیچ موسیقیدان جدی در یک مخاطب مضر نخواهد بود

2. By profession he was a baritone and musicologist.
[ترجمه ترگمان]حرفه او بم نزله صدای بم و بم نزله profession بود
[ترجمه گوگل]او حرفه ای بود و یک متخصص موسیقی و موسیقی باریت بود

3. Arvinda is a respected musicologist.
[ترجمه ترگمان]Arvinda یک musicologist قابل احترام است
[ترجمه گوگل]Arvinda یک موسیقیدان محترم است

4. She was married to critic and musicologist Aladar Toth (1898-1986 she is buried next to him in Budapest.
[ترجمه ترگمان]او با منتقدان و musicologist Aladar toth (۱۸۹۸ - ۱۹۸۶)ازدواج کرد و در کنار او در بوداپست به خاک سپرده شد
[ترجمه گوگل]او با آلادار توت، منتقد و موسیقیدان، ازدواج کرد (1898-86) که در کنار او در بوداپست دفن شده است

5. Profession (e. g. composer, musicologist, performer, etc. Performers please state instruments.
[ترجمه ترگمان]شغل گرم هنرمندان، نوازنده، نوازنده، اجرا کننده و غیره ابزارهای دولتی را راضی می کنند
[ترجمه گوگل]حرفه (به عنوان مثال آهنگساز، موسیقیشناس، سازنده و غیره اجرا کنندگان لطفا ابزارهای دولتی

6. Rakae Jamil, a musicologist with the Sanjan Nagar Institute of Philosophy and Arts in Lahore, says there is no doubt that Michael Jackson influenced the pop scene in Pakistan.
[ترجمه ترگمان]Rakae جمیل، یک musicologist با موسسه فلسفه و هنرهای معاصر در لاهور، می گوید که هیچ شکی وجود ندارد که مایکل جکسون بر صحنه پاپ در پاکستان تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]راکای جمیل، یک موسیقیدان با مؤسسه فلسفه و هنر سننج نگار در لاهور، می گوید بدون تردید مایکل جکسون در صحنه پاپ در پاکستان تاثیر گذاشته است

7. Authority as a critic and as a musicologist was fully recognized.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک منتقد و به عنوان یک منتقد به طور کامل به رسمیت شناخته شد
[ترجمه گوگل]اقتدار به عنوان یک منتقد و به عنوان یک موسیقیدان شناخته شده به طور کامل شناخته شده است

8. By his second wife, Julie Anne, also a musicologist, he had a son and daughter.
[ترجمه ترگمان]با همسر دومش جولی ان نیز یک پسر و یک دختر داشت
[ترجمه گوگل]همسر دومش، جولی آن، همچنین یک موسیقیدان، پسر و دختر داشت

9. An eminent musicologist, mathematician and calendarist, who was honored to be "oriental personage of artistic encyclopedia type".
[ترجمه ترگمان]یک musicologist برجسته، ریاضی دان و calendarist، که مفتخر به \"شخصیتی شرقی از نوع encyclopedia هنری\" شد
[ترجمه گوگل]یک موسیقیدان برجسته، ریاضی دان و تقویم، که افتخار دارد که «شخصیت شرقی از نوع دایره المعارف هنری» باشد

10. Profession (e. g. composer, musicologist, performer, etc.
[ترجمه ترگمان]شغل گرم نوازنده، نوازنده، نوازنده، اجرا کننده و غیره
[ترجمه گوگل]حرفه (به عنوان مثال آهنگساز، موسیقیشناس، سازنده و غیره

11. Zhu Zaiyu, a famous musicologist in the Ming dynasty, had made a significant contribution to abounding scientific and cultural treasure-house of the mankind. Since the establishment of P. R.
[ترجمه ترگمان]ژو Zaiyu، یک musicologist معروف در سلسله مینگ، سهم قابل توجهی در گنجینه فرهنگی و فرهنگی غنی بشر داشته است از زمان تاسیس P ر
[ترجمه گوگل]زو زایو، موسیقیدان مشهور در سلسله مینگ، سهم قابل توجهی در پیشرفت بنیاد علوم انسانی و فرهنگی بشر داشت از زمان تاسیس پ ر

12. Andrew is a respected musicologist.
[ترجمه ترگمان] اندرو یه آدم محترم و قابل احترام - ه
[ترجمه گوگل]اندرو یک موسیقیدان محترم است

13. Maury Yeston is an American composer, lyricist, educator and musicologist.
[ترجمه ترگمان]مایوری Yeston یک آهنگساز، ترانه سرا، مربی و musicologist آمریکایی است
[ترجمه گوگل]موری یستون یک آهنگساز آمریکایی، شعر، مربی و موسیقیدان است

14. But this view was proved wrong in the late 1940s, when, in the course of collecting folk music among the ethnic minorities of southwest China, a musicologist discovered a large number of such songs.
[ترجمه ترگمان]اما این دیدگاه در اواخر دهه ۱۹۴۰ به اثبات رسید، در حالی که در دوره جمع آوری موسیقی محلی در بین اقلیت های نژادی جنوب غربی چین، musicologist تعداد زیادی از این آوازها را کشف کرد
[ترجمه گوگل]اما این دیدگاه در اواخر دهه 1940 ثابت شد که وقتی در زمینه جمع آوری موسیقی محلی میان اقلیت های قومی جنوب غربی چین، یک موسیقیدان شناس تعداد زیادی از این آهنگ ها را کشف کرد

پیشنهاد کاربران

musicologist ( موسیقی )
واژه مصوب: موسیقی‏شناس
تعریف: فردی که ویژگی های انواع موسیقی را تجزیه و تحلیل کند و به بررسی سوابق آنها بپردازد


کلمات دیگر: