مددکار اجتماعی، همزی پایمرد، کارگزار اجتماعی
social worker
مددکار اجتماعی، همزی پایمرد، کارگزار اجتماعی
انگلیسی به فارسی
مددکار اجتماعی، همزی پایمرد، کارگزار اجتماعی
کارگر اجتماعی
انگلیسی به انگلیسی
• one who gives professional economic and spiritual aid to the lower needy classes
a social worker is a person whose job is to do social work.
a social worker is a person whose job is to do social work.
جملات نمونه
1. The man claimed to be a social worker and the old woman believed him.
[ترجمه ترگمان]مرد ادعا می کرد که یک فعال اجتماعی است و پیرزن او را باور داشت
[ترجمه گوگل]این مرد ادعا کرد که یک کارمند اجتماعی است و زن قدیمی به او اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]این مرد ادعا کرد که یک کارمند اجتماعی است و زن قدیمی به او اعتقاد دارد
2. Edwards is a Methodist lay preacher and social worker.
[ترجمه ترگمان]ادواردز یک متدیست، واعظ و مددکار اجتماعی است
[ترجمه گوگل]ادواردز یک متفدیل و مددکار اجتماعی است
[ترجمه گوگل]ادواردز یک متفدیل و مددکار اجتماعی است
3. The social worker advised them to put their handicapped child into care.
[ترجمه ترگمان]مددکار اجتماعی به آن ها توصیه کرد که کودک معلول را تحت مراقبت قرار دهند
[ترجمه گوگل]کارمند اجتماعی آنها را توصیه کرد تا کودک معلول خود را مراقبت کنند
[ترجمه گوگل]کارمند اجتماعی آنها را توصیه کرد تا کودک معلول خود را مراقبت کنند
4. She expressed resentment at being interviewed by a social worker.
[ترجمه ترگمان]او از مصاحبه با یک مددکار اجتماعی ابراز انزجار کرد
[ترجمه گوگل]او ابراز ناراحتی کرد که توسط یک کارمند اجتماعی مصاحبه شد
[ترجمه گوگل]او ابراز ناراحتی کرد که توسط یک کارمند اجتماعی مصاحبه شد
5. Regular visits from a social worker can be of immense value to old people living alone.
[ترجمه ترگمان]بازدیدهای منظم از یک مددکار اجتماعی می تواند ارزش بسیار زیادی برای افراد سالخورده داشته باشد که تنها زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]ملاقات منظم از یک کارگر اجتماعی می تواند ارزش عظیمی برای افراد سالخورده داشته باشد
[ترجمه گوگل]ملاقات منظم از یک کارگر اجتماعی می تواند ارزش عظیمی برای افراد سالخورده داشته باشد
6. Following qualification, he worked as a social worker.
[ترجمه ترگمان]پس از احراز صلاحیت، او به عنوان یک مددکار اجتماعی کار می کرد
[ترجمه گوگل]پس از مدرک تحصیلی، او به عنوان یک کارمند اجتماعی کار می کرد
[ترجمه گوگل]پس از مدرک تحصیلی، او به عنوان یک کارمند اجتماعی کار می کرد
7. As a social worker, she does a lot of work in slums.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مددکار اجتماعی، کاره ای زیادی در محله های فقیرنشین انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کارمند اجتماعی کار زیادی در زاغه ها انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک کارمند اجتماعی کار زیادی در زاغه ها انجام می دهد
8. She is a professionally qualified social worker.
[ترجمه ترگمان]او یک فعال اجتماعی با صلاحیت حرفه ای است
[ترجمه گوگل]او یک کارمند اجتماعی حرفه ای است
[ترجمه گوگل]او یک کارمند اجتماعی حرفه ای است
9. A social worker is appointed to interview the prospective adopters.
[ترجمه ترگمان]یک مددکار اجتماعی برای مصاحبه با پذیرندگان آینده منصوب می شود
[ترجمه گوگل]یک کارمند اجتماعی برای مصاحبه با متقاضیان احتمالی منصوب می شود
[ترجمه گوگل]یک کارمند اجتماعی برای مصاحبه با متقاضیان احتمالی منصوب می شود
10. Her social worker said the stealing was also the result of boredom and keeping bad company.
[ترجمه ترگمان]مددکار اجتماعی او گفت که این دزدی نیز ناشی از ملالت و حفظ شرکت بد بود
[ترجمه گوگل]کارمند اجتماعی او گفت که سرقت نیز نتیجه خستگی و حفظ شرکت بد است
[ترجمه گوگل]کارمند اجتماعی او گفت که سرقت نیز نتیجه خستگی و حفظ شرکت بد است
11. But the anguished upstate New York social worker now finds himself waging a spirited campaign to keep his sibling from death row.
[ترجمه ترگمان]اما یک کارگر اجتماعی مضطرب ایالت نیویورک در حال حاضر خود را به راه انداخته اند تا خواهر خود را از ردیف مرگ دور نگاه دارد
[ترجمه گوگل]اما کارمند اجتماعی متولد شده در نیویورک در حال حاضر خود را در حال انجام یک مبارزات روحانی برای حفظ خواهر و برادر خود را از اعدام
[ترجمه گوگل]اما کارمند اجتماعی متولد شده در نیویورک در حال حاضر خود را در حال انجام یک مبارزات روحانی برای حفظ خواهر و برادر خود را از اعدام
12. Our social worker came and he said Mum had told him I had a boyfriend.
[ترجمه ترگمان]کارگر اجتماعی ما آمد و او گفت که مامان به او گفته بود که من دوست پسر دارم
[ترجمه گوگل]کارگر اجتماعی ما آمد و گفت که مادرش به او گفته بود من دوست پسر دارم
[ترجمه گوگل]کارگر اجتماعی ما آمد و گفت که مادرش به او گفته بود من دوست پسر دارم
13. Four decades later, a social worker made the match and arranged for her to be reunited with her Yemenite parents.
[ترجمه ترگمان]چهار دهه بعد، یک مددکار اجتماعی این مسابقه را انجام داد و ترتیبی داد تا او به والدین Yemenite بپیوندد
[ترجمه گوگل]چهار دهه بعد، یک کارمند اجتماعی کار را انجام داد و برای او مجددا با پدر و مادر یمنی خود همکاری کرد
[ترجمه گوگل]چهار دهه بعد، یک کارمند اجتماعی کار را انجام داد و برای او مجددا با پدر و مادر یمنی خود همکاری کرد
14. In a sense, the social worker is responsible for the emotional and material well-being of the patient.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مددکار اجتماعی مسئول سلامت عاطفی و مادی بیمار است
[ترجمه گوگل]به یک معنا، کارمند اجتماعی مسئول سلامت احساسی و مادی بیمار است
[ترجمه گوگل]به یک معنا، کارمند اجتماعی مسئول سلامت احساسی و مادی بیمار است
15. His wife, a former social worker, gave up that line of work when she concluded it was hopeless.
[ترجمه ترگمان]همسرش، یک فعال اجتماعی سابق، هنگامی که به این نتیجه رسید که کار ناامید کننده است، آن خط کار را رها کرد
[ترجمه گوگل]همسرش، یک کارمند سابق اجتماعی، زمانی که نتیجه گرفت که ناامید شده بود، این خط کار را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]همسرش، یک کارمند سابق اجتماعی، زمانی که نتیجه گرفت که ناامید شده بود، این خط کار را کنار گذاشت
پیشنهاد کاربران
مددکار اجتماعی
کلمات دیگر: