کلمه جو
صفحه اصلی

sofia


صوفیه (پایتخت بلغارستان)

انگلیسی به فارسی

صوفیه (پایتخت بلغارستان)


صافیا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Bulgaria.

• capital of bulgaria; female first name
sofia is the capital of bulgaria and its largest city. population: 1,221,000 (1990).

جملات نمونه

1. Students occupied Sofia university on Monday.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان دانشگاه صوفیه را در روز دوشنبه اشغال کردند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان روز دوشنبه دانشگاه صوفیه را اشغال کردند

2. Sofia was intending to call on Miss Kitts.
[ترجمه ترگمان]سوفیا \"قصد داشت با خانم\" Kitts \"تماس بگیره\"
[ترجمه گوگل]صوفیه قصد داشت در خانم کیتز تماس بگیرد

3. He was silent, no matter how hard Sofia tried to engage him in conversation .
[ترجمه ترگمان]او ساکت بود، مهم نبود که سوفیا چه قدر تلاش کرده بود او را به گفتگو بکشاند
[ترجمه گوگل]او ساکت بود، مهم نیست که چهقدر Sofia سعی داشت او را در مکالمه درگیر کند

4. Sofia worked to pay her way through college.
[ترجمه ترگمان]صوفیا تلاش می کند تا راه خود را از طریق کالج بپردازد
[ترجمه گوگل]سوفیا برای پرداختن به راه خود از طریق کالج تلاش کرد

5. Sofia was in the bedroom tending to her son.
[ترجمه ترگمان]سوفیا \"تو اتاق مراقبت از پسرش بود\"
[ترجمه گوگل]صوفیه در اتاق خواب خوابیده بود به پسرش

6. Sofia waited a few minutes as Jimmy fiddled with the signal.
[ترجمه ترگمان]سوفیا چند دقیقه صبر کرد تا جیمی با سیگنال بازی کند
[ترجمه گوگل]صوفیه چند دقیقه منتظر بود تا جیمی با سیگنال

7. Sofia had never given him any encouragement. The whole thing had been a fantasy, and that was that.
[ترجمه ترگمان]سوفیا \"هرگز به اون دلگرمی نداده بود\" همه چیز یک رویا بود و همین
[ترجمه گوگل]صوفیا هرگز او را تشویق نکرد این همه چیز فانتزی بوده است و همینطور بود

8. Sofia is the smart one in their family, all right.
[ترجمه ترگمان]سوفیا فردی باهوش در خانواده شان است، بسیار خوب
[ترجمه گوگل]صوفیه یک خانواده هوشمند است، درست است

9. My daughter, the poet, says Sofia was the goddess in charge of wisdom long ago.
[ترجمه ترگمان]دخترم، شاعر، می گوید که صوفیا خیلی وقت پیش الهه بود
[ترجمه گوگل]دختر من، شاعر، می گوید صوفیا مدتها پیش الهه حکومت عقل بود

10. With great patience, Sofia created a weekend that would offend no one.
[ترجمه ترگمان]صوفیا با صبر و شکیبایی، آخر هفته را درست کرد که هیچ کس را ناراحت نمی کند
[ترجمه گوگل]با صبر و شکیبایی زیاد، صوفیا یک تعطیلات آخر هفته ایجاد کرد که هیچ کس را مجازات نمی کند

11. She joined D. W. and Sofia for lunch, which featured an excellent vichyssoise, packaged in bags like toothpaste tubes.
[ترجمه ترگمان]او به D پیوست دبلیو و سوفیا برای نهار، که یک vichyssoise عالی بود، در کیسه هایی به مانند لوله های خمیر دندان عرضه می شد
[ترجمه گوگل]او برای ناهار به D W و صوفیه پیوست، که دارای یک ویچسکی عالی بود، بسته بندی شده در کیسه هایی مانند لوله های خمیر دندان

12. If Sofia ever felt safe enough to offer friendship again, he decided, friendship would be enough for him.
[ترجمه ترگمان]اگر سوفیا تا به حال به اندازه کافی احساس امنیت کرده بود که دوباره دوستی را پیشکش کند، به این نتیجه رسید که دوستی برایش کافی است
[ترجمه گوگل]اگر صوفیا همیشه به اندازه کافی دوست داشتنی بود، تصمیمی گرفت، دوستی برای او کافی بود

13. And George and Jimmy and Sofia say, Sure, no problem, just do the math.
[ترجمه ترگمان]و جورج و جیمی و صوفیا می گویند، مطمئنا، مشکلی نیست، فقط ریاضی را انجام دهید
[ترجمه گوگل]جورج و جیمی و صوفیه می گویند، مطمئنا، هیچ مشکلی نیست، فقط ریاضی را انجام دهید

14. A further large demonstration took place in Sofia on Jan.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات بزرگ دیگری در ماه ژانویه در صوفیه برگزار شد
[ترجمه گوگل]یک تظاهرات بزرگ دیگر در ماه ژانویه در صوفیه برگزار شد

15. Conference, scheduled for Sofia in 199 and express their intention to continue their support for this process.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس که برای صوفیا در ۱۹۹ راس برنامه ریزی شده بود و قصد خود برای ادامه حمایت خود از این روند را نشان می داد
[ترجمه گوگل]کنفرانس، برنامه ریزی شده برای صوفیه در سال 199 و ابراز قصد خود را برای ادامه حمایت خود را از این روند

پیشنهاد کاربران

یعنی پرنسس خوشگل که تک است.


کلمات دیگر: