برابری با موسیقی، خوش آهنگی، ذوق موسیقی
musicality
برابری با موسیقی، خوش آهنگی، ذوق موسیقی
انگلیسی به فارسی
موزیکال
انگلیسی به انگلیسی
• condition of pertaining to music; melodiousness; skill or talent in music
جملات نمونه
1. Her natural musicality made this one of the most enjoyable concerts of the year.
[ترجمه ترگمان]musicality طبیعی او این یکی از the کنسرت های سال را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]موزیکال طبیعی او این را یکی از لذت بخش ترین کنسرت های سال ساخته است
[ترجمه گوگل]موزیکال طبیعی او این را یکی از لذت بخش ترین کنسرت های سال ساخته است
2. Her playing shows real musicality.
[ترجمه ترگمان] اون نمایش \"musicality\" واقعی رو نشون میده
[ترجمه گوگل]بازی او موسیقی واقعی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بازی او موسیقی واقعی را نشان می دهد
3. Her prose has always relied on a certain musicality and lyricism to seduce and keep us spellbound.
[ترجمه ترگمان]نثر او پیوسته به a و lyricism خاص متکی بوده و ما را مسحور ساخته است
[ترجمه گوگل]پروس او همیشه بر موسیقی و موسیقی خاصی متمرکز شده است تا جاه طلبی را جبران و نگه دارد
[ترجمه گوگل]پروس او همیشه بر موسیقی و موسیقی خاصی متمرکز شده است تا جاه طلبی را جبران و نگه دارد
4. Alden's unassuming musicality made him a more suitable partner for Braff than the brilliant but occasionally ostentatious George Barnes.
[ترجمه ترگمان]بی unassuming و unassuming آل دن، او را به عنوان شریک شایسته تری نسبت به Braff ولی گاهی به نام جرج بارنز نشان می داد
[ترجمه گوگل]آلدن موسیقی موسیقی او را یک شریک مناسب تر برای Braff از درخشان اما گاهی اوقات نشان دهنده جورج بارنز
[ترجمه گوگل]آلدن موسیقی موسیقی او را یک شریک مناسب تر برای Braff از درخشان اما گاهی اوقات نشان دهنده جورج بارنز
5. Besides, the artistic devices such as symbol and musicality advocated by Symbolism are also accepted by Modernists.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وسایل هنری مانند نماد و musicality که از نمادهای فرهنگی طرفداری می کنند نیز توسط Modernists پذیرفته می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دستگاه های هنری مانند نماد و موسیقی مورد حمایت نمادگرایی نیز توسط مدرنیست ها پذیرفته می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دستگاه های هنری مانند نماد و موسیقی مورد حمایت نمادگرایی نیز توسط مدرنیست ها پذیرفته می شوند
6. Your talents combined with lots of musicality and personality made the game so fun for me.
[ترجمه ترگمان]استعدادهای شما با بسیاری از musicality و شخصیت ترکیب می شوند و این بازی را برای من خیلی جالب می کند
[ترجمه گوگل]استعدادهای شما در کنار موسیقی و شخصیت بسیار جالبی را برای من ساخته است
[ترجمه گوگل]استعدادهای شما در کنار موسیقی و شخصیت بسیار جالبی را برای من ساخته است
7. The Filipinos ' innate warmth and musicality impressed him.
[ترجمه ترگمان]فیلیپینی و musicality او را تحت تاثیر قرار دادند
[ترجمه گوگل]گرمای ذاتی و موزیکال فیلیپینی او را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]گرمای ذاتی و موزیکال فیلیپینی او را تحت تأثیر قرار داد
8. These are floorstanders with a beguiling musicality which will satisfy the most demanding of audiophiles.
[ترجمه ترگمان]این ها floorstanders با یک musicality beguiling هستند که the of را ارضا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سازندگان طبقه با موسیقی پرمحتوا هستند که بیشترین سخت افزار را در اختیار دارند
[ترجمه گوگل]این سازندگان طبقه با موسیقی پرمحتوا هستند که بیشترین سخت افزار را در اختیار دارند
9. Musicality always comes off as spontaneity, and he was loved, early on, for that quality.
[ترجمه ترگمان]Musicality همیشه به خودی خود به خود comes، و او خیلی زود به خاطر این کیفیت دوست داشت
[ترجمه گوگل]موزیکال همیشه به عنوان خودپنداره ختم می شود، و او در اوایل، برای آن کیفیت دوست داشتنی بود
[ترجمه گوگل]موزیکال همیشه به عنوان خودپنداره ختم می شود، و او در اوایل، برای آن کیفیت دوست داشتنی بود
10. Musicality, which is hard to define, is a major issue.
[ترجمه ترگمان]Musicality، که تعریف آن دشوار است، یک مساله بزرگ است
[ترجمه گوگل]موزیکال، که سخت است تعریف می کند، موضوع مهمی است
[ترجمه گوگل]موزیکال، که سخت است تعریف می کند، موضوع مهمی است
11. Musicality is one of the factors inducing the difference.
[ترجمه ترگمان]Musicality یکی از عواملی است که این تفاوت را القا می کند
[ترجمه گوگل]موزیکال یکی از عوامل ایجاد تفاوت است
[ترجمه گوگل]موزیکال یکی از عوامل ایجاد تفاوت است
12. The musicality is one of the aesthetic characteristic of the Literary Style Theory. It should be emphasized. However, the emphasis should not go beyond the limit.
[ترجمه ترگمان]The یکی از ویژگی های زیبایی شناختی نظریه سبک ادبی است باید تاکید شود با این حال، تاکید نباید فراتر از حد مجاز باشد
[ترجمه گوگل]موزیکال یکی از ویژگی های زیبایی شناسی تئوری سبک ادبی است باید تاکید کرد با این حال، تاکید نباید فراتر از حد باشد
[ترجمه گوگل]موزیکال یکی از ویژگی های زیبایی شناسی تئوری سبک ادبی است باید تاکید کرد با این حال، تاکید نباید فراتر از حد باشد
13. Judging Criteria: Technique, choreography, musicality, creativity, overall performance and etc.
[ترجمه ترگمان]معیارهای ارزیابی: تکنیک، طراحی، طراحی، خلاقیت، عملکرد کلی و غیره
[ترجمه گوگل]معیارهای قضاوت: تکنیک، رقص، موسیقی، خلاقیت، عملکرد کلی و غیره
[ترجمه گوگل]معیارهای قضاوت: تکنیک، رقص، موسیقی، خلاقیت، عملکرد کلی و غیره
14. The spirit of musicality is propitious to define the artistic aesthetics and value of different music style of Suona.
[ترجمه ترگمان]روحیه of برای تعریف زیبایی شناسی هنری و ارزش سبک های مختلف موسیقی Suona است
[ترجمه گوگل]روح موزیکال برای تعریف زیبایی شناسی هنری و ارزش سبک موسیقی متنوع سونا مفید است
[ترجمه گوگل]روح موزیکال برای تعریف زیبایی شناسی هنری و ارزش سبک موسیقی متنوع سونا مفید است
پیشنهاد کاربران
جوهر موسیقایی، موزیکالیته
کلمات دیگر: