کلمه جو
صفحه اصلی

musk ox


(جانور شناسی) گـاومشک (ovibos moschatus که بومی نواحی شمالگانی امریکا و گرین لند است)، یکجور گاو عنبر در دریاهای شمالی امریکا

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) گاومشک (Ovibos moschatus که بومی نواحی شمالگانی آمریکا و گرین لند است)


مش عسل


انگلیسی به انگلیسی

• large bovine animal that has features of both sheep and oxen (native to arctic regions of north america and greenland)

جملات نمونه

1. Larger browsers and grazers include hares, rabbits, musk oxen, and reindeer and caribou.
[ترجمه ترگمان]مرورگرهای بزرگ تر و grazers شامل خرگوش های صحرایی، خرگوش ها، musk، و گوزن شمالی و گوزن شمالی هستند
[ترجمه گوگل]مرورگرهای بزرگتر و پرندگان شامل خرگوش، خرگوش، گاو نر مشک و گوزن شمالی و کارائیب هستند

2. Unlike true goats, mountain sheep and musk ox, mountain goats rarely direct their blows to their rivals' heads.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بزه ای کوهی واقعی، بز کوهی و مشک گاو، بزه ای کوهی به ندرت ضربه های خود را به سر رقبای خود هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بز های واقعی، گوسفند کوهی و گاو مشک، کوه های کوهی به ندرت ضربات خود را به سمت رقیب خود هدایت می کنند

3. Largest among the tundra herbivores are musk oxen and caribou.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین among the، گاو نر و گوزن شمالی است
[ترجمه گوگل]بزرگترین گیاه خواران تاندرا، گوسفند مشکوف و کاربیو هستند

4. Only the musk ox has a denser covering of hair.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که گاو روش داره تیکه های denser از مو داره
[ترجمه گوگل]فقط گاو مشک دارای پوشش فشرده مو است

5. In exchange, the Chinese received an Alaskan musk ox named Milton, which they may or may not have eventually shot.
[ترجمه ترگمان]در عوض، چینی ها یک گاو به رنگ آلاسکا را به نام میلتن دریافت کردند که ممکن است در نهایت منجر به تیر اندازی نشوند
[ترجمه گوگل]در عوض، چینیها یک الاغ را به نام میلتون دریافت کردند که ممکن است یا نهایتا در نهایت شلیک شود

6. But musk ox can only survive in one kind of environment.
[ترجمه ترگمان]اما مشک فقط می تواند در یک نوع محیط زندگی کند
[ترجمه گوگل]اما عسل مشک تنها می تواند در یک نوع محیط زندگی کند

7. The musk ox steak on my plate was seductively dark and succulent.
[ترجمه ترگمان]بوی استیک گوساله در بشقاب من به طرز فریبنده ای تیره و آبدار بود
[ترجمه گوگل]بشقاب بشقاب ماکارونی اقیانوس بر روی بشقاب منحصرا تاریک و ساکت بود

8. Carl thus became the first and possibly the only man ever to successfully lasso musk ox, polar bears, and walrus.
[ترجمه ترگمان]کارل ایل به این ترتیب اولین و احتمالا تنها مردی بود که با موفقیت به دو خرس های قطبی، خرس های قطبی و شیر ماهی شباهت داشت
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب کارل اولین و شاید تنها مردی بود که تا کنون با موفقیت توانسته بود با عشای مسک، خرس های قطبی و دریای مدیترانه برخورد کند

9. The stock consists of the polar bear, arctic wolf, arctic fox, lemming, musk ox, and reindeer.
[ترجمه ترگمان]سهام شامل خرس قطبی، گرگ قطبی، روباه قطبی، lemming، مشک گاو و گوزن شمالی است
[ترجمه گوگل]این سهام شامل خرس قطبی، گرگ آکریلیک، روباه قطبی، لمینینگ، اشک مسکو و گوزن شمالی است

10. Compared to some of today's big hitters, such as the Northern American bighorn sheep, the Arctic musk ox and African duiker, Stegoceras ' head was able to withstand the most stress.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با برخی از hitters امروزی، مانند گوسفند bighorn آمریکای شمالی، گوزن شمالی گوزن شمالی و duiker آفریقایی، Stegoceras قادر به تحمل بیشتر استرس بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با بعضی از بزرگان بزرگ امروز، مانند گوسفند بومی شمال آمریکای شمالی، اشک مشکوف قطب شمال و دایکره افریقا، سر استگوکراس قادر به مقاومت بیشتر استرس بود

11. Long ago there was no town and people used caribou, musk ox, polar bear, and wolf skin for clothes and blankets.
[ترجمه ترگمان]مدت ها پیش هیچ شهری وجود نداشت و مردم از گوزن شمالی، گاو و خرس قطبی و پوست گرگ برای لباس و پتوها استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]مدتها پیش شهر هیچ شهری نداشت و مردم از کاربیو، گاو مشک، خرس قطبی و پوست گرگ برای لباس و پتو استفاده می کردند

12. Musk ox calves huddle together during a snowfall at Musk Ox Farm in Palmer, Alaska.
[ترجمه ترگمان]گوساله Musk در طی بارش برف در مزرعه Ox در پالمر واقع در آلاسکا دور هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]گوسفندان هویج Musk در طول یک بارش برف در مزرعه Ox Ox در پالمر، آلاسکا، با هم تلفنی می شوند

13. Musk ox calves huddle tegether during a snowfall at the nonprofit Musk Ox Farm in Palmer, Alaska.
[ترجمه ترگمان]گوساله Musk در حین بارش برف در مزرعه nonprofit Musk در پالمر واقع در آلاسکا دور هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]گوساله های گوشت خوک در طی یک بارش برف در مزرعه غیرقانونی ماهی قزل آلا در پالمر، آلاسکا، تته تنگ می شوند

14. Let's say you want to live in Fairbanks, Alaska. If you're a musk ox, you can't build a shelter or buy insulations, so you make your own.
[ترجمه ترگمان] بیا فرض کنیم که تو می خوای توی \"میسون\" زندگی کنی، \"آلاسکا\" اگر شما یک گاو گاو هستید، نمی توانید یک پناه گاه برای خودتان درست کنید، بنابراین خودتان می توانید یک پناه گاه برای خودتان درست کنید
[ترجمه گوگل]بگذارید بگوییم میخواهید در فیربنکس، آلاسکا زندگی کنید اگر شما یک گاو مشک هستید، نمیتوانید یک پناهگاه ایجاد کنید یا عایقها را خریداری کنید، بنابراین شما خود را ساخته اید

پیشنهاد کاربران

گاو مُشک


کلمات دیگر: