• make soft; become soft, be softened
soften up
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Housewives were softened up with free gifts before the salesmen began the hard talking.
[ترجمه ترگمان]زنان خانه دار، قبل از شروع به حرف زدن، با هدایای مجانی، با هدایای مجانی، نرم شده بودند
[ترجمه گوگل]خانه داران قبل از فروشندگان شروع به سخن گفتن با هدیه رایگان تسریع کردند
[ترجمه گوگل]خانه داران قبل از فروشندگان شروع به سخن گفتن با هدیه رایگان تسریع کردند
2. The enemies' defences were softened up after bombing.
[ترجمه ترگمان]لایه های دفاعی دشمن بعد از بمباران از هم باز شده بودند
[ترجمه گوگل]دفاع از دشمنان پس از بمب گذاری، تسکین یافت
[ترجمه گوگل]دفاع از دشمنان پس از بمب گذاری، تسکین یافت
3. Potential customers are softened up with free gifts before the sales talk.
[ترجمه ترگمان]مشتریان بالقوه قبل از سخنرانی فروش، با هدایای رایگان نرم می شوند
[ترجمه گوگل]مشتریان بالقوه قبل از بحث فروش، با هدیه های رایگان تضمین شده اند
[ترجمه گوگل]مشتریان بالقوه قبل از بحث فروش، با هدیه های رایگان تضمین شده اند
4. Use artillery to soften up the enemy forces.
[ترجمه ترگمان]برای نرم کردن نیروهای دشمن از توپخانه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از توپخانه برای تسکین نیروهای دشمن
[ترجمه گوگل]استفاده از توپخانه برای تسکین نیروهای دشمن
5. Use your own artillery to soften up the enemy units that you wish to attack.
[ترجمه ترگمان]برای نرم کردن واحدهای دشمن که می خواهید به آن ها حمله کنید، از توپخانه خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از توپخانه خود را برای نرم کردن واحدهای دشمن که می خواهید حمله کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از توپخانه خود را برای نرم کردن واحدهای دشمن که می خواهید حمله کنید
6. He was being put in his place, softened up for what was to come.
[ترجمه ترگمان]او در جای خود قرار گرفته بود، و از آنچه قرار بود بیاید، نرم می شد
[ترجمه گوگل]او در جای خود گذاشته شده بود، برای آنچه که باید برسد
[ترجمه گوگل]او در جای خود گذاشته شده بود، برای آنچه که باید برسد
7. Hick was softened up with alarming ease by Merv Hughes.
[ترجمه ترگمان]hick با سهولت هشدار دهنده ای از سوی مرو هیوز نرم شد
[ترجمه گوگل]هیک با مور هیوز به راحتی هشدار داد
[ترجمه گوگل]هیک با مور هیوز به راحتی هشدار داد
8. Now the unions are softening up their hard hats.
[ترجمه ترگمان]اکنون اتحادیه ها در حال نرم شدن کلاه های سخت خود هستند
[ترجمه گوگل]اکنون اتحادیه ها کلاه های سخت خود را نرم می کنند
[ترجمه گوگل]اکنون اتحادیه ها کلاه های سخت خود را نرم می کنند
9. I told him we were softening up a bit.
[ترجمه ترگمان]من بهش گفتم که ما یکم نرم شده بودیم
[ترجمه گوگل]من به او گفتم ما کمی تندتر شده ایم
[ترجمه گوگل]من به او گفتم ما کمی تندتر شده ایم
10. The special cream will help to soften up your skin.
[ترجمه ترگمان]کرم ویژه به نرم کردن پوست شما کمک می کند
[ترجمه گوگل]کرم مخصوص به پوست شما لطمه می زند
[ترجمه گوگل]کرم مخصوص به پوست شما لطمه می زند
11. Housewives are soften up with free gift before the salesmen begin the hard talking.
[ترجمه ترگمان]زنان خانه دار معمولا قبل از شروع به حرف زدن با استعداد مجانی از این موهبت آزاد استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]خانه داران قبل از فروشندگان شروع به سخن گفتن با هدیه رایگان می کنند
[ترجمه گوگل]خانه داران قبل از فروشندگان شروع به سخن گفتن با هدیه رایگان می کنند
12. The frozen earth begins to soften up at the beginning of spring every year.
[ترجمه ترگمان]زمین منجمد در آغاز بهار در هر سال شروع به نرم کردن می کند
[ترجمه گوگل]زمین منجمد هر ساله شروع به ریزش می کند
[ترجمه گوگل]زمین منجمد هر ساله شروع به ریزش می کند
13. His face seems to soften up a little.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که صورتش کمی ملایم تر می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد چهره اش کم است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد چهره اش کم است
14. This cream will soften up your skin.
[ترجمه ترگمان]این کرم پوست شما را نرم می کند
[ترجمه گوگل]این کرم پوست شما را نرم می کند
[ترجمه گوگل]این کرم پوست شما را نرم می کند
کلمات دیگر: