بهادار، نر دار، پولی
priced
بهادار، نر دار، پولی
انگلیسی به فارسی
قیمت، با قائل شدن، قیمت گذاشتن
انگلیسی به انگلیسی
• having a price, having a fixed value; costing -
جملات نمونه
1. we priced fabrics at several stores
در چندین مغازه پارچه قیمت کردیم.
2. they have priced their products out of the market
بهای فراورده های خود را آنقدر بالابرده اند که برای آنها بازار نیست.
3. too highly priced
دارای قیمت گزاف
4. each of the store's items is clearly priced
هر یک از اقلام فروشگاه به وضوح قیمت گذاری شده است.
5. the spare parts were particularly described and priced
ابزار یدکی قلم به قلم شرح داده شده و قیمت گذاری شده بود.
6. All our goods are clearly priced.
[ترجمه ترگمان] تمام کالاها به وضوح priced
[ترجمه گوگل]تمام کالاها ما به وضوح قیمت گذاری می شوند
[ترجمه گوگل]تمام کالاها ما به وضوح قیمت گذاری می شوند
7. Oil from these fields is priced in dollars.
[ترجمه ترگمان]نفت از این زمینه ها به دلار قیمت گذاری می شود
[ترجمه گوگل]نفت از این زمینه ها در قیمت دلار است
[ترجمه گوگل]نفت از این زمینه ها در قیمت دلار است
8. The agent priced the car at the right level for the market.
[ترجمه ترگمان]عامل قیمت خودرو را در سطح مناسب برای بازار تعیین کرد
[ترجمه گوگل]این عامل قیمت ماشین را در سطح مناسب برای بازار ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]این عامل قیمت ماشین را در سطح مناسب برای بازار ارزیابی کرد
9. The new type of villa is priced competitively.
[ترجمه ترگمان]نوع جدید ویلا به طور رقابتی قیمت گذاری می شود
[ترجمه گوگل]نوع جدید ویلا قیمت رقابتی است
[ترجمه گوگل]نوع جدید ویلا قیمت رقابتی است
10. The photographer priced himself out of the market and had to change his job.
[ترجمه ترگمان]عکاس خود را از بازار بیرون انداخت و مجبور شد شغل خود را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]عکاس خود را از بازار خارج کرد و مجبور بود کار خود را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]عکاس خود را از بازار خارج کرد و مجبور بود کار خود را تغییر دهد
11. The house was priced much too high.
[ترجمه ترگمان] خونه خیلی گرون قیمت بود
[ترجمه گوگل]خانه خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]خانه خیلی زیاد بود
12. This is considered a luxury item and is priced accordingly.
[ترجمه ترگمان]این یک مورد لوکس در نظر گرفته می شود و مطابق آن قیمت گذاری می شود
[ترجمه گوگل]این یک مورد لوکس محسوب می شود و بر این اساس قیمت آن است
[ترجمه گوگل]این یک مورد لوکس محسوب می شود و بر این اساس قیمت آن است
13. The shares are expected to be priced at about 330p.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود سهام در حدود ۳۳۰ بعد از ظهر قیمت گذاری شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود سهام در حدود 330 پوند قیمت داشته باشد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود سهام در حدود 330 پوند قیمت داشته باشد
14. They priced coal out of the competitive market.
[ترجمه ترگمان]آن ها زغال سنگ را از بازار رقابتی می خریدند
[ترجمه گوگل]آنها قیمت زغال سنگ را از بازار رقابتی قیمت گذاری کردند
[ترجمه گوگل]آنها قیمت زغال سنگ را از بازار رقابتی قیمت گذاری کردند
15. The tickets are priced at $100 each.
[ترجمه ترگمان]قیمت بلیط هر یک ۱۰۰ دلار است
[ترجمه گوگل]بلیط ها در هر 100 دلار قیمت گذاری می شوند
[ترجمه گوگل]بلیط ها در هر 100 دلار قیمت گذاری می شوند
16. The watches in this range are priced at £2 50.
[ترجمه ترگمان]ساعت در این محدوده ۲ پوند به قیمت ۵۰ پوند تعیین می شود
[ترجمه گوگل]ساعتهای این محدوده در حدود 2 پوند قیمت دارند
[ترجمه گوگل]ساعتهای این محدوده در حدود 2 پوند قیمت دارند
کلمات دیگر: