کلمه جو
صفحه اصلی

softened

انگلیسی به انگلیسی

• made soft or softer

جملات نمونه

1. oversupply has softened the price of crude oil
تولید بیش از نیاز قیمت نفت خام را پایین آورده است.

2. they have softened their policy toward religious minorities
آنها سیاست خود نسبت به اقلیت های مذهبی را تعدیل کرده اند.

3. his deceptive words softened the girl's heart
حرف های فریبنده ی او دل دخترک را نرم کرد.

4. ease and luxury had softened them
راحتی و تجمل آنان را کم طاقت کرده بود.

5. before the attack, our bombers softened up the enemy's shore defenses
پیش از حمله،بمب افکن های ما مواضع ساحلی دشمن را کوبیدند.

6. his judgement could neither sleep nor be softened
حس قضاوت او نه از بین می رفت و نه نرمتر می گردید.

7. Housewives were softened up with free gifts before the salesmen began the hard talking.
[ترجمه ترگمان]زنان خانه دار، قبل از شروع به حرف زدن، با هدایای مجانی، با هدایای مجانی، نرم شده بودند
[ترجمه گوگل]خانه داران قبل از فروشندگان شروع به سخن گفتن با هدیه رایگان تسریع کردند

8. His face softened as he looked at his son.
[ترجمه ترگمان]وقتی به پسرش نگاه می کرد چهره اش ملایم تر شد
[ترجمه گوگل]چهره او به عنوان پسرش نگاه کرد

9. His smile softened slightly.
[ترجمه ترگمان]لبخندش کمی ملایم شد
[ترجمه گوگل]لبخند او کمی تسکین یافته است

10. His party's policy has softened a lot in recent years.
[ترجمه ترگمان]سیاست حزب او در سال های اخیر بسیار ملایم تر شده است
[ترجمه گوگل]سیاست حزب او در سال های اخیر بسیار کاهش یافته است

11. She softened her tone a little.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش کمی ملایم شد
[ترجمه گوگل]او صدای خود را کم کرد

12. The father's face softened as he hugged his little boy.
[ترجمه ترگمان]وقتی پسر کوچکش را بغل کرد چهره پدرش نرم شد
[ترجمه گوگل]چهره پدر به طوری که پسر کوچکش را به آغوش می گرفت، تسکین می داد

13. The government has softened its stance on public spending.
[ترجمه ترگمان]دولت موضع خود را در مورد هزینه های عمومی تعدیل کرده است
[ترجمه گوگل]دولت موضع خود را نسبت به هزینه های عمومی خنثی کرده است

14. Potential customers are softened up with free gifts before the sales talk.
[ترجمه ترگمان]مشتریان بالقوه قبل از سخنرانی فروش، با هدایای رایگان نرم می شوند
[ترجمه گوگل]مشتریان بالقوه قبل از بحث فروش، با هدیه های رایگان تضمین شده اند

15. The harshness of the book's subject is softened by a certain lyricism in the writing.
[ترجمه ترگمان]خشونت موضوع کتاب با یک شاعرانه خاص در نویسندگی نرم می شود
[ترجمه گوگل]سختی سوژه کتاب، با توجه به اشعار خاصی در نوشتن، تسکین یافته است

16. The ice cream softened and began to melt.
[ترجمه ترگمان]بستنی نرم شد و آب شد
[ترجمه گوگل]بستنی نرم شد و شروع به ذوب کرد


کلمات دیگر: