کلمه جو
صفحه اصلی

social stratification

انگلیسی به فارسی

طبقه بندی اجتماعی


انگلیسی به انگلیسی

• process of forming social classes

جملات نمونه

1. The Indian caste system is an example of social stratification.
[ترجمه ترگمان]سیستم طبقه بندی هند نمونه ای از طبقه بندی اجتماعی است
[ترجمه گوگل]نظام کاستی هندی نمونه ای از طبقه بندی اجتماعی است

2. The Prime Minister wants to reduce social stratification and make the country a classless society.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر می خواهد قشر اجتماعی را کاهش داده و کشور را به جامعه classless تبدیل کند
[ترجمه گوگل]نخست وزیر قصد دارد که طبقه بندی اجتماعی را کاهش دهد و کشور را یک جامعه بدون طبقه بگذارد

3. Social stratification still exists and the middle-classes still dominate business and industry - as well as the government.
[ترجمه ترگمان]stratification اجتماعی هنوز وجود دارد و طبقه متوسط هنوز هم بر تجارت و صنعت و نیز دولت تسلط دارد
[ترجمه گوگل]طبقه بندی اجتماعی هنوز هم وجود دارد و طبقه متوسط ​​هنوز هم در کسب و کار و صنعت و همچنین دولت حکایت دارد

4. Social divisions Finally, Tumin questions the view that social stratification functions to integrate the social system.
[ترجمه ترگمان]بخش های اجتماعی سرانجام، Tumin این دیدگاه را مطرح می کنند که کارکرده ای طبقه بندی اجتماعی برای ادغام سیستم اجتماعی نقش دارند
[ترجمه گوگل]تقسیمات اجتماعی در نهایت، Tumin سؤال این است که طبقه بندی اجتماعی برای ادغام نظام اجتماعی عمل می کند

5. They therefore look to social stratification to see how far it meets these functional prerequisites.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به stratification اجتماعی نگاه می کنند تا ببینند که تا چه حد این پیش نیازهای کارکردی را برآورده می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، آنها به طبقه بندی اجتماعی نگاه می کنند تا ببینند که این پیش نیازهای عملکردی چگونه مطابق است

6. Beliefs which state that systems of social stratification are based on biological inequalities can be seen as rationalizations for those systems.
[ترجمه ترگمان]Beliefs که بیان می کنند که سیستم های stratification اجتماعی بر مبنای نابرابری های بیولوژیکی هستند را می توان به عنوان rationalizations برای این سیستم ها توصیف کرد
[ترجمه گوگل]اعتقادات که بیان می کنند که سیستم های طبقه بندی اجتماعی مبتنی بر نابرابری های بیولوژیکی هستند، می توانند به عنوان منطقی برای این سیستم ها دیده شوند

7. Individualism, capitalism, and social stratification increasingly were regarded as acceptable patterns by members of the Mormon hierarchy.
[ترجمه ترگمان]Individualism، سرمایه داری و stratification اجتماعی به طور فزاینده ای توسط اعضای فرقه مورمون به عنوان الگوهای قابل قبولی در نظر گرفته شدند
[ترجمه گوگل]فردگرایی، سرمایه داری و طبقه بندی اجتماعی به طور گسترده ای توسط اعضای سلسله مراتب مورمون به عنوان الگوهای قابل قبول در نظر گرفته شدند

8. Too often, past social stratification forms an obstacle.
[ترجمه ترگمان]اغلب، از stratification اجتماعی گذشته مانعی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات، طبقه بندی اجتماعی گذشته، یک مانع را تشکیل می دهد

9. When that social stratification got stronger and stronger, it impacted the government. With the Developing of Japanese monetary economy, Japan had gradually added into East Asia financial circle.
[ترجمه ترگمان]زمانی که این قشر اجتماعی قوی تر و قوی تر شد، بر دولت تاثیر گذاشت ژاپن با توسعه اقتصاد پولی ژاپن به تدریج به چرخه مالی آسیای شرقی افزوده شد
[ترجمه گوگل]وقتی که طبقه بندی اجتماعی قوی تر و قوی تر شد، دولت آن را تحت تاثیر قرار داد با رشد اقتصاد ژاپن، ژاپن به تدریج به دایره مالی شرق آسیا افزوده شد

10. How to guide social stratification and avoid unreasonable social stratification is always emphasized in theory research.
[ترجمه ترگمان]چگونگی هدایت stratification اجتماعی و اجتناب از stratification اجتماعی غیرمنطقی همیشه در تحقیقات تیوری مورد تاکید قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]چگونه در جهت طبقه بندی اجتماعی و جلوگیری از طبقه بندی اجتماعی غلط، همیشه در تحقیقات تئوری تاکید می شود

11. The research of China's changing social stratification system has focused almost entirely on the analysis of income and occupational mobility.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد تغییر سیستم stratification اجتماعی چین به طور کامل بر تحلیل درآمد و تحرک شغلی تمرکز دارد
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد تغییر نظام طبقه بندی اجتماعی چین تقریبا به طور کامل بر تحلیل درآمد و تحرک شغلی متمرکز است

12. The concept enriches social network theory and social stratification theory and provides a new dimension to study China's society.
[ترجمه ترگمان]مفهوم این مفهوم، نظریه شبکه اجتماعی و نظریه stratification اجتماعی را تقویت می کند و بعد جدیدی را برای مطالعه جامعه چین فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این مفهوم، نظریه شبکه اجتماعی و نظریه طبقه بندی اجتماعی را غنی می کند و ابعاد جدیدی را برای مطالعه جامعه چین فراهم می کند

13. In the study of social stratification, scholars focus more on the income of the middle class in large cities, education, social status and other aspects of differentiation.
[ترجمه ترگمان]در مطالعه of اجتماعی، محققان بیش از پیش بر درآمد طبقه متوسط در شهرهای بزرگ، آموزش، وضعیت اجتماعی و جنبه های دیگر تمایز تمرکز می کنند
[ترجمه گوگل]در مطالعه طبقه بندی اجتماعی، دانش پژوهان بیشتر به درآمد طبقه متوسط ​​در شهرهای بزرگ، آموزش، وضعیت اجتماعی و سایر جنبه های تمایز توجه دارند

14. With the social and economic development, social stratification and the media selection mode of diversification, the general public are becoming increasingly personalized, debris, and Focus.
[ترجمه ترگمان]با توسعه اجتماعی و اقتصادی، طبقه بندی اجتماعی و شیوه انتخاب رسانه ها تنوع، عموم مردم به طور فزاینده ای شخصی، آوار و تمرکز می شوند
[ترجمه گوگل]با توسعه اجتماعی و اقتصادی، طبقه بندی اجتماعی و انتخاب رسانه های متنوع، عموم مردم به طور فزاینده ای شخصی، آوار و فوکوس می شوند


کلمات دیگر: