مات
mut
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (egyptian mythology) patron goddess of thebes
جملات نمونه
1. They were working in the Temple of Mut Precinct.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تم پل of کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در منازل معبد مشغول کار بودند
[ترجمه گوگل]آنها در منازل معبد مشغول کار بودند
2. Aber dieser Mut fehlt ihr offenbar.
[ترجمه ترگمان]aber dieser Mut ihr ihr
[ترجمه گوگل]Aber dieser Mut fehlt ihr offenbar
[ترجمه گوگل]Aber dieser Mut fehlt ihr offenbar
3. In one embodiment, a MUT on a substrate includes an acoustic cavity formed within the substrate at a location below the MUT .
[ترجمه ترگمان]در یک تصویر، a بر روی یک لایه شامل یک حفره صوتی است که در زیر لایه در یک مکان پایین تر از the شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]در یک نسخه، یک MUT در بستر شامل یک حفره صوتی تشکیل شده در بستر در یک مکان در زیر MUT است
[ترجمه گوگل]در یک نسخه، یک MUT در بستر شامل یک حفره صوتی تشکیل شده در بستر در یک مکان در زیر MUT است
4. Mut - HPI was less easily digested by trypsin and CPB than Met - HPI.
[ترجمه ترگمان]Mut - HPI به راحتی با تریپسین و CPB نسبت به مت - HPI هضم شد
[ترجمه گوگل]مات - HPI کمتر به راحتی توسط تریپسین و CPB هضم شده از Met - HPI کمتر است
[ترجمه گوگل]مات - HPI کمتر به راحتی توسط تریپسین و CPB هضم شده از Met - HPI کمتر است
5. Mut hat sie damit jedoch nicht bewiesen.
[ترجمه ترگمان] یه کلاه بردار به اسم \"damit jedoch\"، \"bewiesen bewiesen\"
[ترجمه گوگل]کلاه مات می شود
[ترجمه گوگل]کلاه مات می شود
6. It mut combine with characters of numerical medium arts and reasonably arranges and organizes the teaching contents.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب با شخصیت هایی از هنرهای متوسط عددی و مرتب ترکیب می شود و محتوای آموزشی را سازماندهی و سازماندهی می کند
[ترجمه گوگل]این تف ترکیبی با شخصیت های رسانه عددی است و منطقی ترتیب می دهد و مطالب آموزشی را سازماندهی می کند
[ترجمه گوگل]این تف ترکیبی با شخصیت های رسانه عددی است و منطقی ترتیب می دهد و مطالب آموزشی را سازماندهی می کند
7. According to the economic plan of Qilin District, as the main battlefield for Qujing to strengthen the city with modern industries, Qilin District mut make its industries big and strong.
[ترجمه ترگمان]با توجه به برنامه اقتصادی منطقه Qilin، به عنوان میدان نبرد اصلی برای تقویت شهر با صنایع مدرن، منطقه Qilin صنایع خود را بزرگ و قدرتمند می سازد
[ترجمه گوگل]با توجه به طرح اقتصادی ناحیه چیلین، به عنوان میدان جنگ اصلی برای احیای شهر با صنایع مدرن، منطقه کوالین، صنایع بزرگ و قوی خود را تولید می کند
[ترجمه گوگل]با توجه به طرح اقتصادی ناحیه چیلین، به عنوان میدان جنگ اصلی برای احیای شهر با صنایع مدرن، منطقه کوالین، صنایع بزرگ و قوی خود را تولید می کند
8. The algorithm used natural number coding method with dynamically adjustment for the probability coefficients of crossover and mutation, and used chaos optimization method as the mut.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم از روش برنامه نویسی عدد طبیعی با تنظیم پویای ضرایب احتمال of و جهش استفاده کرد و از روش بهینه سازی هرج و مرج به عنوان the استفاده کرد
[ترجمه گوگل]الگوریتم از روش کدگذاری عددی طبیعی با تنظیم پویا برای ضرایب احتمال متقاطع و جهش استفاده کرده و روش بهینه سازی هرج و مرج را به عنوان متد مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه گوگل]الگوریتم از روش کدگذاری عددی طبیعی با تنظیم پویا برای ضرایب احتمال متقاطع و جهش استفاده کرده و روش بهینه سازی هرج و مرج را به عنوان متد مورد استفاده قرار می دهد
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
10. This review describes the recent progress in the studies of the extracellular proteases, the cloning and analysis of the genes encoding the enzymes, the construction of protease negative mut. . .
[ترجمه ترگمان]این بررسی پیشرفت اخیر در مطالعات of خارج سلولی، شبیه سازی و تحلیل ژن های encoding آنزیم، ساخت of منفی پروتئاز را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این بررسی پیشرفت اخیر در مطالعات پروتئین های خارج سلولی، شبیه سازی و تجزیه و تحلیل ژن های کدگذاری آنزیم ها، ساخت ماته پروتئوس منفی را توصیف می کند
[ترجمه گوگل]این بررسی پیشرفت اخیر در مطالعات پروتئین های خارج سلولی، شبیه سازی و تجزیه و تحلیل ژن های کدگذاری آنزیم ها، ساخت ماته پروتئوس منفی را توصیف می کند
11. Mut, der die Gespenster verscheucht, schafft sich selber Kobolde, – der Mut will lachen.
[ترجمه ترگمان]Mut، در Gespenster با verscheucht sich و Mut selber، der der der خواهد شد
[ترجمه گوگل]Mut، der der Gespenster verscheucht، schafft sich selber Kobolde، - Der Mut از بین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]Mut، der der Gespenster verscheucht، schafft sich selber Kobolde، - Der Mut از بین خواهد رفت
12. The article put emphasis on rich and colorful vocal language, diverse body language, particular and vivid whistle language Besides, physical teaching language is also a perfect, united, and mut.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تاکید بر زبان غنی و رسا، زبان بدنی متنوع، زبان خاص و زبان را به علاوه زبان تدریس فیزیکی، یکپارچه و متحد است
[ترجمه گوگل]این مقاله تاکید بر زبان آوایی غنی و رنگارنگ، زبان بدن متنوع، زبان سوت خاص و واضح است علاوه بر این، زبان آموزش فیزیکی نیز کامل، متحد و متمایز است
[ترجمه گوگل]این مقاله تاکید بر زبان آوایی غنی و رنگارنگ، زبان بدن متنوع، زبان سوت خاص و واضح است علاوه بر این، زبان آموزش فیزیکی نیز کامل، متحد و متمایز است
13. To be that male viewers after the departure of the mut up again the second movement, to make up for the unexpected stop do not bring a sense of fluency.
[ترجمه ترگمان]این که بینندگان مرد پس از حرکت of دوباره دومین حرکت را انجام دهند، برای ایجاد توقف غیر منتظره احساسی از شیوایی را ایجاد نمی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بینندگان مرد پس از خروج دوباره از جنبش دوم، برای متوقف کردن توقف غیر منتظره، احساس فلسفایی نمی کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بینندگان مرد پس از خروج دوباره از جنبش دوم، برای متوقف کردن توقف غیر منتظره، احساس فلسفایی نمی کنند
14. In the pantheon of ancient Egypt, some goddesses held higher status and gained more devotion than others, for example: Nut, Hathor, Mut, Isis.
[ترجمه ترگمان]در معبد مصر باستان، برخی از الهه های وضعیت بالاتری داشتند و نسبت به دیگران نسبت به دیگران devotion بیشتری کسب کردند: به طور مختصر و مفید، Hathor، Mut، ایزیس
[ترجمه گوگل]در پانتئون مصر باستان، برخی از الهه ها دارای موقعیت بالاتری نسبت به دیگران بودند، مثلا: مهره، هاتور، مات، ایسیس
[ترجمه گوگل]در پانتئون مصر باستان، برخی از الهه ها دارای موقعیت بالاتری نسبت به دیگران بودند، مثلا: مهره، هاتور، مات، ایسیس
15. Taking Xi'an city as an example, aims to make the fast social and economic development, city and rural harmonious development and mut. . .
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک شهر به عنوان مثال، هدف آن ایجاد توسعه سریع اجتماعی و اقتصادی، توسعه هماهنگ شهری و روستایی و mut است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، با توجه به شهر شیعان، توسعه اجتماعی و اقتصادی سریع، توسعه هماهنگی شهر و روستاها و ایجاد تعامل میان آنها را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، با توجه به شهر شیعان، توسعه اجتماعی و اقتصادی سریع، توسعه هماهنگی شهر و روستاها و ایجاد تعامل میان آنها را هدف قرار می دهد
پیشنهاد کاربران
میوه مغزدار
کلمات دیگر: