کلمه جو
صفحه اصلی

have a screw loose


خل بودن، یک تخته کم داشتن

جملات نمونه

1. She eats nothing but nuts: she must have a screw loose!
[ترجمه martin] او چیزی جز آجیل نمیخورد. او باید یک تخته اش کم باشد
[ترجمه ترگمان]او چیزی جز فندق می خورد: او باید یک پیچ شل داشته باشد!
[ترجمه گوگل]او چیزی جز آجیل نمی خورد: او باید یک پیچ شل داشته باشد!

2. He must have a screw loose, a picnic on such a rainy day.
[ترجمه ترگمان] اون باید یه پیکنیک هم داشته باشه، یه پیکنیک توی یه روز بارونی
[ترجمه گوگل]او باید یک پیچ شل، یک پیک نیک در چنین روز بارانی داشته باشد

3. Vanessa: Really? It'sounds terrible. You must have a screw loose.
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ به نظر وحشتناک میاد تو باید یه پیچ جدا از خودت داشته باشی
[ترجمه گوگل]ونسا: واقعا؟ این وحشتناک است شما باید یک پیچ شل داشته باشید

4. She must have a screw loose, having a picnic on such a rainy day.
[ترجمه ترگمان]اون باید خیلی شل شده باشه و یه پیکنیک توی روز بارونی داشته باشه
[ترجمه گوگل]او باید یک پیچ را بپوشاند و یک پیک نیک در چنین روز بارانی داشته باشد

5. John must have a screw loose to quIt'such a good job.
[ترجمه ترگمان]جان باید یه کار خیلی خوب داشته باشه که همچین کاری رو خوب انجام بده
[ترجمه گوگل]جان باید یک شلوار شیک داشته باشد تا بتواند کار خوبی انجام دهد

6. You have a screw loose.
[ترجمه ترگمان] تو یه پیچ لق داری
[ترجمه گوگل]شما یک پیچ شل دارید

پیشنهاد کاربران

یک تخته کم داشتن ، یک کم خل و غیرعادی بودن

رفتار احمقانه داشتن - بیمار ذهنی و فکری

یه تخته کسی کم بودن


کلمات دیگر: