کلمه جو
صفحه اصلی

idiot box


(خودمانی) تلویزیون

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) تلویزیون


جعبه عنکبوتی


مترادف و متضاد

television set


Synonyms: boob tube, television, television receiver, telly, TV, TV set


جملات نمونه

1. My lay - about son watches the idiot box all weekend.
[ترجمه ترگمان]پسرم داره تمام آخر هفته اون جعبه احمق رو نگاه میکنه
[ترجمه گوگل]غرور من - در مورد پسر، صندوق ادم سفیه را تمام تعطیلات آخر هفته تماشا می کند

2. Phil has been staring at the idiot box all afternoon.
[ترجمه ترگمان] فیل کل بعد از ظهر به جعبه احمق خیره شده
[ترجمه گوگل]فیل در تمام روز بعد از ظهر خیره شده است

3. You spend too much time watching the idiot box.
[ترجمه ترگمان] وقت زیادی رو صرف نگاه کردن به جعبه احمق می کنی
[ترجمه گوگل]شما زمان زیادی را صرف تماشای جعبه عروس می کنید

4. The original script was written with the idiot box in mind.
[ترجمه ترگمان]متن اصلی با جعبه دیوانه در ذهنم نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]اسکریپت اصلی با ذکر نام جعبه ایویتو نوشته شده است

5. Don't waste your time watching the idiot box.
[ترجمه ترگمان]وقتت رو با نگاه کردن به اون جعبه احمق هدر نده
[ترجمه گوگل]وقت خود را صرف تماشای جعبه ی وحشی نکنید

6. People call TV idiot box.
[ترجمه ترگمان]مردم به جعبه idiot زنگ میزنن
[ترجمه گوگل]افراد با نام جعبه تلویزیون idiot تماس می گیرند

7. Many housewives spend most of their time in front of the idiot box.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان خانه دار بیشتر اوقات خود را در مقابل جعبه احمق ها صرف می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان خانه دار اکثر وقت خود را در مقابل صندوق ایدوتیو صرف می کنند

پیشنهاد کاربران

( جعبه احمق ها ) ، اصطلاح برای تلویزیون


کلمات دیگر: