کلمه جو
صفحه اصلی

haul up


1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- متوقف شدن، باز ایستادن، مکث کردن

انگلیسی به فارسی

کشیدن


جملات نمونه

1. The boat has been hauled up the beach by someone.
[ترجمه ترگمان]قایق توسط کسی به ساحل کشیده شده است
[ترجمه گوگل]قایق توسط کسی گرفته شده است

2. He was hauled up in court/in front of a magistrate.
[ترجمه ترگمان]او در دادگاه در مقابل رئیس دادگاه کشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او در دادگاه / در مقابل یک دادگستری کشف شد

3. He was hauled up before the Board of Trustees.
[ترجمه ترگمان]او قبل از هیات امنای پرورشگاه بود
[ترجمه گوگل]او قبل از هیئت امناء برده شد

4. He was hauled up before the judge.
[ترجمه ترگمان]او قبل از قاضی به بالا کشیده شد
[ترجمه گوگل]او قبل از قاضی دستگیر شد

5. The log was hauled up by a crane.
[ترجمه ترگمان]تنه درخت با جرثقیل حمل می شد
[ترجمه گوگل]ورودی توسط یک جرثقیل برداشته شد

6. He hauled up in front of me and asked me to dance with him.
[ترجمه ترگمان]او جلو من آمد و از من خواست با او برقصم
[ترجمه گوگل]او در مقابل من قرار گرفت و از من خواست تا با او رقص شوم

7. He was hauled up before the local magistrates for dangerous driving.
[ترجمه ترگمان]او را به جرم رانندگی خطرناک در برابر قضات محلی حبس کرده بودند
[ترجمه گوگل]او قبل از محاکمه محلی برای رانندگی خطرناک کشف شد

8. The least that can happen is not you'll be hauled up before the boss.
[ترجمه ترگمان]کم ترین چیزی که اتفاق می افتد این است که پیش از رئیس بزرگ نخواهی شد
[ترجمه گوگل]کمترین چیزی که می تواند اتفاق بیفتد این است که شما قبل از رئیس فرمان نخواهید گرفت

9. She hauled up her bedroom window and leaned out.
[ترجمه ترگمان]پنجره اتاقش را بالا کشید و به بیرون خم شد
[ترجمه گوگل]او پنجره ی اتاق خواب خود را برداشت و پایین آمد

10. He was hauled up on a drunk driving charge.
[ترجمه ترگمان] اون مسئول یه رانندگی مست بوده
[ترجمه گوگل]او به اتهام رانندگی مست بود

11. Campbell was hauled up in front of the magistrate.
[ترجمه ترگمان]کم بل پیش قاضی آمده بود
[ترجمه گوگل]کمپبل در مقابل دادگاه قتل شد

12. This is the second time that Matthew has been hauled up on a dangerous driving charge.
[ترجمه ترگمان]این دومین باری است که ماتیو بار خطرناک رانندگی را تحمل کرده است
[ترجمه گوگل]این دومین بار است که متی با یک راننده خطرناک رانده شده است

13. The child ran over and hauled up in front of me.
[ترجمه ترگمان]بچه دوان دوان آمد و جلو من آمد
[ترجمه گوگل]کودک فرار کرد و جلوی من را گرفت

14. They hauled up him into the court.
[ترجمه ترگمان]او را به حیاط بردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به دادگاه بردند

پیشنهاد کاربران

بلند کردن


کلمات دیگر: