دوست داشتن، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن
favoring
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
به طبع آن
بالطبع
پیرو آن
برای نمونه: پیرو این قضیه
بالطبع
پیرو آن
برای نمونه: پیرو این قضیه
موافق، هوادار، حامی، پشتیبان، طرفدار، هماهنگ
متمایل بودن، تمایل داشتن، ترجیح دادن، ملاحظه کردن
به تبع آن
بالتبع
بالتبع
کلمات دیگر: