کلمه جو
صفحه اصلی

favoring

انگلیسی به فارسی

دوست داشتن، نیکی کردن به، طرفداری کردن، مرحمت کردن


پیشنهاد کاربران

به طبع آن
بالطبع
پیرو آن
برای نمونه: پیرو این قضیه

موافق، هوادار، حامی، پشتیبان، طرفدار، هماهنگ

متمایل بودن، تمایل داشتن، ترجیح دادن، ملاحظه کردن

به تبع آن
بالتبع


کلمات دیگر: