زخم سطحی، زخم گوشتی، زخم جزئی
flesh wound
زخم سطحی، زخم گوشتی، زخم جزئی
انگلیسی به فارسی
گوشت زخم
زخم سطحی، زخم گوشتی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a wound that does not damage vital organs or bones.
• superficial injury, slight injury
جملات نمونه
1. The doctor said it was only a flesh wound .
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که این فقط یک جراحت سطحی است
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که فقط یک زخم گوشتی بود
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که فقط یک زخم گوشتی بود
2. The injury was only a flesh wound and would heal in ten days or so.
[ترجمه ترگمان]زخم فقط یک زخم سطحی بود و تا ده روز دیگر خوب می شد
[ترجمه گوگل]آسیب تنها زخم گوشت بود و ده روز یا بیشتر بهبود می یافت
[ترجمه گوگل]آسیب تنها زخم گوشت بود و ده روز یا بیشتر بهبود می یافت
3. She was treated for a flesh wound and released.
[ترجمه ترگمان]او با یک زخم سطحی برخورد کرده و آزاد شده بود
[ترجمه گوگل]او برای زخم گوشت درمان شده و آزاد شد
[ترجمه گوگل]او برای زخم گوشت درمان شده و آزاد شد
4. Even so, it's only a flesh wound and will heal in ten days or so.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، فقط یک زخم سطحی است و تا ده روز دیگر خوب می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، این فقط یک زخم گوشت است و ده روز یا بیشتر بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]با این حال، این فقط یک زخم گوشت است و ده روز یا بیشتر بهبود می یابد
5. The attention foot health and avoids the foot flesh wound being possible to prevent the fine urine to get sick effectively the full occurrence and the development.
[ترجمه ترگمان]سلامتی پای توجه و جلوگیری از جراحت پا پا برای جلوگیری از شیوع کامل ادرار و رشد جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]توجه به سلامت پا و جلوگیری از جوش زخم پا ممکن است برای جلوگیری از ادرار خوب برای بیمار به طور مؤثر رخ دهد و توسعه است
[ترجمه گوگل]توجه به سلامت پا و جلوگیری از جوش زخم پا ممکن است برای جلوگیری از ادرار خوب برای بیمار به طور مؤثر رخ دهد و توسعه است
6. The common reason is the skull flesh wound, the spheroidal ash from the nature inflammation, the encephalitis, the brain tumor and so on.
[ترجمه ترگمان]دلیل مشترک زخم جمجمه، خاکستر spheroidal ناشی از التهاب مغز، آنسفالیت، تومور مغزی و غیره است
[ترجمه گوگل]دلیل مشترک این است که زخم جسم جمجمه، خاکستر اسفروئیدی از التهاب طبیعت، آنسفالیت، تومور مغزی و غیره است
[ترجمه گوگل]دلیل مشترک این است که زخم جسم جمجمه، خاکستر اسفروئیدی از التهاب طبیعت، آنسفالیت، تومور مغزی و غیره است
7. The haemorrhage after initiative or flesh wound, small operation is this ill characteristic.
[ترجمه ترگمان]خونریزی بعد از ابتکار عمل جراحی و یا خونریزی، این مشخصه بد است
[ترجمه گوگل]خونریزی پس از ابتلا به زخم یا جوش، عملیات کوچک این بیماری مشخص است
[ترجمه گوگل]خونریزی پس از ابتلا به زخم یا جوش، عملیات کوچک این بیماری مشخص است
8. Methods: Choice129After the example nose department flesh wound the damage patient, using the auricle compound tissue block transplant repair nose department damage, observes its clinical effect.
[ترجمه ترگمان]روش ها: Choice۱۲۹After نمونه از گوشت بخش بینی، بیمار آسیب را مجروح کرده، با استفاده از پیوند بلوک بافتی auricle بافت ترمیم پیوند با آسیب بخش بینی، اثر بالینی آن را مشاهده می کند
[ترجمه گوگل]روش ها: انتخاب 129 پس از مثال جسم بخش بینی، بیمار آسیب زخم را متورم می کند، با استفاده از جراحت تراشه بلوک بافت عصبی آسیب می بیند، اثر بالینی آن را می بیند
[ترجمه گوگل]روش ها: انتخاب 129 پس از مثال جسم بخش بینی، بیمار آسیب زخم را متورم می کند، با استفاده از جراحت تراشه بلوک بافت عصبی آسیب می بیند، اثر بالینی آن را می بیند
9. If the foreign matter pricks, throat flesh wound, and when endoscopy or trachea cannula damages.
[ترجمه ترگمان]اگر مساله خارجی تحریک شود، گوشت گلو آسیب می بیند و وقتی نای یا نای به آسیب می رسد
[ترجمه گوگل]اگر عوارض جانبی خارجی، زخم گوارشی، و هنگامی که آندوسکوپی یا ضایعه کانال تنفسی ایجاد شود، آسیب می بیند
[ترجمه گوگل]اگر عوارض جانبی خارجی، زخم گوارشی، و هنگامی که آندوسکوپی یا ضایعه کانال تنفسی ایجاد شود، آسیب می بیند
10. Despite the large amount of blood, it was only a flesh wound.
[ترجمه ترگمان]با وجود مقدار زیادی خون فقط یه زخم سطحی بود
[ترجمه گوگل]با وجود مقدار زیادی از خون، تنها زخم گوشتی بود
[ترجمه گوگل]با وجود مقدار زیادی از خون، تنها زخم گوشتی بود
11. The healthy kind is analogous to how the body treats a simple flesh wound.
[ترجمه ترگمان]نوع سالم مشابه نحوه برخورد بدن با زخم ساده است
[ترجمه گوگل]نوع سالم مشابه با نحوه عمل جراحی ساده بدن است
[ترجمه گوگل]نوع سالم مشابه با نحوه عمل جراحی ساده بدن است
12. In the first week of December he received a nasty flesh wound in the mountains west of Chu Lai.
[ترجمه ترگمان]در هفته اول دسامبر زخم بدی در کوه های غربی چو لای دریافت کرد
[ترجمه گوگل]در هفته اول ماه دسامبر، او در یک کوه در غرب چو لای زخمی شد
[ترجمه گوگل]در هفته اول ماه دسامبر، او در یک کوه در غرب چو لای زخمی شد
13. In Monday's attack Mr. Drumgoole was wounded twice and picked part of one bullet from a flesh wound to the arm.
[ترجمه ترگمان]حمله دوشنبه به آقای Drumgoole دو بار مجروح شد و قسمتی از یک گلوله را از گوشت روی بازوی او برداشت
[ترجمه گوگل]در حمله روز دوشنبه، آقای Drumgoole دو بار مجروح شد و بخشی از یک گلوله را از یک جفت زخم به دست باز کرد
[ترجمه گوگل]در حمله روز دوشنبه، آقای Drumgoole دو بار مجروح شد و بخشی از یک گلوله را از یک جفت زخم به دست باز کرد
14. Eye socket located at skull dough making bone, when forehead flesh wound bears the brunt.
[ترجمه ترگمان]سوکت چشم که در خمیر استخوان جمجمه واقع شده است باعث می شود که استخوان پیشانی به آسیب برسد
[ترجمه گوگل]سوکت چشم در خمیر با استخوان جمجمه در حال ساختن استخوان است، زمانی که زخم جبهه جلوی ضربان است
[ترجمه گوگل]سوکت چشم در خمیر با استخوان جمجمه در حال ساختن استخوان است، زمانی که زخم جبهه جلوی ضربان است
کلمات دیگر: