کلمه جو
صفحه اصلی

fleshly


جسمی، بدنی، جسمانی، شهوانی، آژویی، جهانی، دنیوی، مادی

انگلیسی به فارسی

جسمانی‌، شهوانی، جهانی، دنیوی، مادی


صمیمی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: fleshlier, fleshliest
(1) تعریف: relating to the physical body; physical.
مشابه: physical

(2) تعریف: carnal or sensual.
مشابه: carnal

- fleshly desires
[ترجمه ترگمان] خواسته های جسمی
[ترجمه گوگل] خواسته های بدنی

• of or pertaining to the flesh; pertaining to the body; sensual; worldly
fleshly means relating to sensual and sexual feelings and desires.

مترادف و متضاد

lecherous, desiring sex


Synonyms: animal, animalistic, bodily, carnal, erotic, gross, lascivious, lewd, lustful, profane, sensual, venereal, voluptuous


Antonyms: immaterial, religious, spiritual


bodily


Synonyms: corporal, corporeal, earthly, human, material, mundane, of this world, physical, secular, somatic, terrestrial, worldly


Antonyms: mentally, spiritual


جملات نمونه

1. fleshly strength
نیروی بدنی

2. Their gods became sexless, spirit without flesh, without fleshly drives, pure thought.
[ترجمه ترگمان]خدایان آن ها بدون جسم و جسم بدون گوشت و بدون drives و افکار خالص، بدون گوشت و روح تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]خدایان آنها بدون جنسیت، روح بدون بدن، بدون درایوهای بدن و تفکر خالص تبدیل شده اند

3. Methods Forty-five mesiobuccal root canals in fleshly extracted nu a an molar teeth were instrumented by the step-back technique, the step-down technique or the passive step-back technique.
[ترجمه ترگمان]روش های چهل و پنج کانال ریشه mesiobuccal به صورت fleshly و با استفاده از روش برگشت فنری، روش مرحله به پایین یا تکنیک برگشت به حالت انفعالی، مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روشها: 45 کانال ریشه مسیوبوکال در یک استخوان گوشتی استخوان دندان مولر با استفاده از تکنیک گام به گام، روش کمرنگ یا تکنیک گام به عقب منفجر شد

4. These are coarse creatures steeped in fleshly lust.
[ترجمه ترگمان]این گونه موجودات خشن در شهوت و شهوت غوطه می خورند
[ترجمه گوگل]اینها موجودات درشت هستند که در جسم بدنی قرار دارند

5. Fleshly sense had been capable of grasping the whole.
[ترجمه ترگمان]با عقل جور در نمی آمد که همه چیز را درک کند
[ترجمه گوگل]حس شنوایی توانست کل را درک کند

6. The fleshly quantitative analysis of azadirachtin content of neem seeds by HPLC and under the assistance of microwave irradiation in dealing with neem kernels was undertaken.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل کمی فیزیکی دانه های azadirachtin با HPLC و تحت کمک تابش مایکروویو در برخورد با هسته های neem انجام شد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل کمی گوشتی از محتوی آزدیراکتین بذرهای نئم با استفاده از HPLC و با استفاده از تابش مایکروویو در برخورد با هسته نئم انجام شد

7. The flower's fleshly body has been violated, mutilated.
[ترجمه ترگمان]بدن flower نقض شده است، ناقص شده است
[ترجمه گوگل]بدن صحیح گل نقض شده است، زخمی شده است

8. Food symbolises many things in this film, but the recurring image is of a cycle of fleshly decay fuelled by appetite.
[ترجمه ترگمان]غذا سمبل بسیاری از چیزها در این فیلم است، اما این تصویر تکراری از یک چرخه فروپاشی فیزیکی است که با اشتها تغذیه می شود
[ترجمه گوگل]مواد غذایی نماد بسیاری از چیزها در این فیلم است، اما تصویر تکراری از چرخه ای از تخریب گوشتی است که مستعد اشتها می شود

9. Chesarynth looked at his sybaritic features and decided his laziness had made him prefer fleshly pleasures to work.
[ترجمه ترگمان]Chesarynth به صورت sybaritic او نگاه می کرد و به این نتیجه رسیده بود که تنبلی و تنبلی او را به کار و لذات دنیوی ترجیح داده است
[ترجمه گوگل]Chesarynth به ویژگی های sybaritic خود نگاه کرد و تصمیم گرفت که تنبلی او باعث شده او را ترجیح می دهد لذت گوشتی برای کار

10. The father has no any hopes for the future and only indulges himself in fleshly pleasures.
[ترجمه ترگمان]پدر هیچ امیدی برای آینده ندارد و فقط خود را در لذت های جسمانی رها می کند
[ترجمه گوگل]پدر هیچ امیدی برای آینده ندارد و تنها با لذت های بدنی خود را تحریک می کند

11. Should divine life be immured in the charnel house of fleshly lust?
[ترجمه ترگمان]آیا زندگی آسمانی باید در گورستان شهوت و شهوت بستری شود؟
[ترجمه گوگل]آیا زندگی الهی در خانه شانل از میل جنسی باید تحقق یابد؟

12. Apparently some people in the Johannine community were claiming that Jesus was fully divine but not fleshly.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا بعضی از مردم در جامعه Johannine ادعا می کردند که مسیح به طور کامل الهی است ولی به صورت fleshly نیست
[ترجمه گوگل]ظاهرا برخی از مردم در جامعه یوهانین ادعا می کردند که عیسی کاملا الهی است، اما نه صوری

13. LEO : person can be vain, so a gift that reflects that dramatic personality and stunning fleshly pulchritude works over best: Try jewelry, raiment or tickets to the building.
[ترجمه ترگمان]LEO: فرد می تواند بی هوده باشد، بنابراین یک هدیه که منعکس کننده آن شخصیت نمایشی و pulchritude fleshly fleshly است بیش از همه کار می کند: جواهرات، لباس و یا بلیط برای ساختمان را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]LEO: شخص می تواند بیهوده باشد، بنابراین هدیه ای است که این شخصیت دراماتیک را نشان می دهد و خلق و خوی جسورانه خیره کننده در بهترین حالت کار می کند: سعی کنید طلا و جواهر، لباس یا بلیط به ساختمان

14. Rethinking the Great Discussion of Aesthetics, I can see many spiritual and fleshly diseases.
[ترجمه ترگمان]در مورد بحث بیشتر در مورد Aesthetics، من می توانم بسیاری از بیماری های روحی و معنوی را ببینم
[ترجمه گوگل]با توجه به بحث بزرگ زیبایی شناسی، من می توانم بسیاری از بیماری های روحی و جسمی را ببینم

fleshly strength

نیروی بدنی



کلمات دیگر: