(معمولا با تداعی منفی) مصنوعی، ساختگی، سرهم بندی شده، هم گذاشتی، همگذاشتی made of ersatz material ساخته شده از مواد مصنوعی ersatz waves امواجی که به طور مصنوعی به وجود آمدهاند
ersatz
(معمولا با تداعی منفی) مصنوعی، ساختگی، سرهم بندی شده، هم گذاشتی، همگذاشتی made of ersatz material ساخته شده از مواد مصنوعی ersatz waves امواجی که به طور مصنوعی به وجود آمدهاند
انگلیسی به فارسی
ersatz
(بهطور معمول با تداعی منفی) مصنوعی، ساختگی، سرهمبندیشده، همگذاشتی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: serving as a substitute, esp. when of inferior quality.
• مشابه: phony, shoddy
• مشابه: phony, shoddy
- They sported ersatz leather jackets made of plastic.
[ترجمه ترگمان] آن ها کت های چرمی ersatz را به تن داشتند که از پلاستیک ساخته شده
[ترجمه گوگل] آنها کت های چرمی ersatz از پلاستیک ساخته شده بودند
[ترجمه گوگل] آنها کت های چرمی ersatz از پلاستیک ساخته شده بودند
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance or thing used as a substitute, esp. a synthetic substitute for something natural.
• used in place of, substitute
substitute, replacement
something that is described as ersatz is a poor imitation of the original thing; used showing disapproval.
substitute, replacement
something that is described as ersatz is a poor imitation of the original thing; used showing disapproval.
مترادف و متضاد
artificial
Synonyms: bogus, copied, counterfeit, fake, false, imitation, manufactured, phony, pretended, sham, simulated, spurious, substitute, synthetic
Antonyms: genuine, real
جملات نمونه
made of ersatz material
ساخته شده از مواد مصنوعی
Ersatz waves.
امواجی که بهطور مصنوعی بهوجود آمدهاند.
1. ersatz waves
امواجی که به طور مصنوعی به وجود آمده اند
2. made of ersatz material
ساخته شده از مواد مصنوعی
3. I'm allowed to eat ersatz chocolate made from carob beans, but it's a poor substitute for the real thing.
[ترجمه ترگمان]من اجازه دارم که شکلاتی که از carob لوبیا درست شده بخورم، اما یک جانشین بیچاره برای واقعی چیز واقعی است
[ترجمه گوگل]من مجاز به خوردن شکلات ersatz ساخته شده از لوبیا سبز هستم، اما جایگزین خوبی برای چیز واقعی است
[ترجمه گوگل]من مجاز به خوردن شکلات ersatz ساخته شده از لوبیا سبز هستم، اما جایگزین خوبی برای چیز واقعی است
4. Finally, the cult of personal cleanliness is an ersatz religion.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آئین of شخصی یک مذهب ersatz است
[ترجمه گوگل]در نهایت، فرقه پاکیزگی شخصی یک دین ersatz است
[ترجمه گوگل]در نهایت، فرقه پاکیزگی شخصی یک دین ersatz است
5. His wife scurried around serving ersatz coffee and comforting a baby born four days previously.
[ترجمه ترگمان]همسرش چهار روز قبل در حالی که قهوه ersatz را سرو می کرد، با دست پاچگی به اطراف دوید و یک نوزاد را که چهار روز پیش به دنیا آمده بود، تسکین داد
[ترجمه گوگل]همسرش در اطراف قهوه ersatz قهوه و در حالی که چهار روز پیش متولد شد، آرام شد
[ترجمه گوگل]همسرش در اطراف قهوه ersatz قهوه و در حالی که چهار روز پیش متولد شد، آرام شد
6. Later, ersatz coffee and bread were brought in.
[ترجمه ترگمان]بعدها، قهوه و نان آوردند
[ترجمه گوگل]بعدها، قهوه و نان ersatz وارد شدند
[ترجمه گوگل]بعدها، قهوه و نان ersatz وارد شدند
7. But this new form of ersatz capitalism, in which losses are socialised and profits privatised, is doomed to failure. Incentives are distorted.
[ترجمه ترگمان]اما این شکل جدید کاپیتالیسم که در آن زیان ها به صورت socialised و سود خصوصی سازی می شوند محکوم به شکست هستند مشوق ها تحریف شده اند
[ترجمه گوگل]اما این شکل جدید سرمایه داری، که در آن زیان ها اجتماعی شده اند و سود خصوصی شده اند، به شکست رسیده است انگیزه ها تحریف شده اند
[ترجمه گوگل]اما این شکل جدید سرمایه داری، که در آن زیان ها اجتماعی شده اند و سود خصوصی شده اند، به شکست رسیده است انگیزه ها تحریف شده اند
8. The ersatz spontaneity of "Sunday Love" sounds especially hollow.
[ترجمه ترگمان]The ناگهانی \"عشق یکشنبه\" به ویژه توخالی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]اسپوتناسی ارادت «یکشنبه عشق» به نظر می رسد به خصوص توخالی
[ترجمه گوگل]اسپوتناسی ارادت «یکشنبه عشق» به نظر می رسد به خصوص توخالی
9. Tourists are the ones having the ersatz experience.
[ترجمه ترگمان]توریست ها آن هایی هستند که تجربه ersatz دارند
[ترجمه گوگل]توریست ها دارای تجربه ersatz هستند
[ترجمه گوگل]توریست ها دارای تجربه ersatz هستند
10. Ersatz coffee made mostly of chicory.
[ترجمه ترگمان] قهوه \"Ersatz\" تقریبا \"کاسنی\" - ه
[ترجمه گوگل]قهوه Ersatz عمدتا از چیریکی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]قهوه Ersatz عمدتا از چیریکی ساخته شده است
11. This is one of the many New York culinary delights that appear only in ersatz forms outside the city.
[ترجمه ترگمان]این یکی از لذت های culinary نیویورک است که فقط در شکل های ersatz خارج از شهر دیده می شود
[ترجمه گوگل]این یکی از لذت های آشپزی نیویورک است که فقط در اریزات خارج از شهر ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]این یکی از لذت های آشپزی نیویورک است که فقط در اریزات خارج از شهر ظاهر می شود
12. It was nearly two o'clock and there were few soldiers drinking the hot soup and ersatz coffee.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ساعت دو بود و چند سرباز مشغول نوشیدن سوپ داغ و قهوه بودند
[ترجمه گوگل]تقریبا دو ساعت بود و تعداد کمی از سربازان نوشیدن سوپ داغ و قهوه ersatz وجود داشت
[ترجمه گوگل]تقریبا دو ساعت بود و تعداد کمی از سربازان نوشیدن سوپ داغ و قهوه ersatz وجود داشت
13. His hunger was however strong enough to get him through that, along with the slice of ersatz brown bread.
[ترجمه ترگمان]اما گرسنگی او آنقدر قوی بود که بتواند با آن تکه نان قهوه ای روشنش کند
[ترجمه گوگل]گرسنگی او به اندازه کافی قوی بود تا بتواند او را از طریق آن برساند و همچنین یک تکه نان قهوه ای erzatz
[ترجمه گوگل]گرسنگی او به اندازه کافی قوی بود تا بتواند او را از طریق آن برساند و همچنین یک تکه نان قهوه ای erzatz
14. i enclose two limp singles, i will make do with this thing till you find me a real Pepys. THEN i will rip up this ersatz book, page by page, AND WRAP THINGS IN IT.
[ترجمه ترگمان]من دو نفر مجرد را جمع کردم تا وقتی که برام یک پی پی پی واقعی پیدا کنی با این قضیه کنار میام آنگاه کتاب را پاره خواهم کرد، صفحه را ورق می زنم و اشیا آن را در آن جمع می کنم
[ترجمه گوگل]من دو تک آهنگ لمسی را ضمیمه می کنم، تا زمانی که پاپیس واقعی شما را پیدا کنم، با این کار انجام خواهم داد سپس من این کتاب ersatz، صفحه را بر اساس صفحه،، و چیزهای ضربدر آن را خراب می کنم
[ترجمه گوگل]من دو تک آهنگ لمسی را ضمیمه می کنم، تا زمانی که پاپیس واقعی شما را پیدا کنم، با این کار انجام خواهم داد سپس من این کتاب ersatz، صفحه را بر اساس صفحه،، و چیزهای ضربدر آن را خراب می کنم
پیشنهاد کاربران
( در مورد شهرت و غیره ) کاذب و من درآوردی.
کلمات دیگر: