کلمه جو
صفحه اصلی

flexibly


چنانکه بتوان خم کرد، بطورقابل انحنا، بنرمی، بطورکش دار

انگلیسی به فارسی

انعطاف پذیری


انگلیسی به انگلیسی

• pliably, elastically, yieldingly, in a manner which can be bent

جملات نمونه

1. Today's schedule of events is organized flexibly so that people can decide for themselves what they want to do.
[ترجمه ترگمان]برنامه امروز، انعطاف پذیر سازماندهی می شود تا مردم بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند که چه کاری می خواهند انجام دهند
[ترجمه گوگل]برنامه روزانه رویدادها به صورت انعطاف پذیری سازماندهی شده است تا مردم بتوانند برای خود تصمیم بگیرند که چه کاری انجام می دهند

2. Managers must respond flexibly to new developments in business practice.
[ترجمه ترگمان]مدیران باید انعطاف پذیر به پیشرفت های جدید در فعالیت های تجاری پاسخ دهند
[ترجمه گوگل]مدیران باید با انعطاف پذیری به تحولات جدید در عمل کسب و کار پاسخ دهند

3. Making use of emotion flexibly in order to prompt action creatively and designedly.
[ترجمه ترگمان]استفاده انعطاف پذیر از احساسات به منظور تسریع اقدام خلاقانه و عمد
[ترجمه گوگل]استفاده از احساسات به صورت انعطاف پذیری به منظور خلاقیت و طراحی طراحی شده

4. We will improve financial regulation by flexibly using a variety of monetary policy instruments.
[ترجمه ترگمان]ما مقررات مالی را با استفاده از انواع ابزارهای سیاستی مالی بهبود خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما قوانین مالی را با استفاده از انواع ابزارهای پولی بهبود می دهیم

5. "9 like gold flexibly " it is one set have color of characteristic of Chinese traditional culture and palace culture collect curiosa .
[ترجمه ترگمان]\"۹\" از جمله \"انعطاف پذیر طلا\"، یک مجموعه از مشخصه فرهنگ سنتی چینی و فرهنگ کاخ است که curiosa را جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]'9 مانند طلا انعطاف پذیری 'این یک مجموعه دارای رنگ مشخصه فرهنگ سنتی چینی و فرهنگ قصر جمع آوری curiosa

6. A nursing bed which can disassemble and assemble flexibly and used for paralytic relates to a bed.
[ترجمه ترگمان]بس تر پرستاری که می تواند انعطاف پذیر باشد و انعطاف پذیر و مورد استفاده قرار گیرد، به تخت خواب مربوط می شود
[ترجمه گوگل]یک تختخواب پرستاری که می تواند انعطاف پذیری و انعطاف پذیری را جمع آوری کند و برای فلج کننده استفاده شود، مربوط به یک تخت است

7. The specification can be flexibly changed upon s usage and needs.
[ترجمه ترگمان]استاندارد ویژگی می تواند به طور انعطاف پذیر در مصرف و نیازها تغییر کند
[ترجمه گوگل]این مشخصات می تواند به طور انعطاف پذیری بر اساس استفاده و نیازهای کاربر تغییر کند

8. Discharge the shaking box of ultra sound wave flexibly according to the actual demand.
[ترجمه ترگمان]بسته لرزان موج صوتی فوق صوتی را مطابق با تقاضای واقعی تخلیه کنید
[ترجمه گوگل]جعبه تکان دادن موج فوق العاده صدا را به صورت انعطاف پذیر با توجه به تقاضای واقعی تخلیه کنید

9. The cruiser now operates less flexibly than before for long service.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر cruiser کم تر از قبل برای خدمت طولانی عمل می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کمپرسور کمترین انعطاف پذیری را برای مدت طولانی در اختیار دارد

10. Information systems should flexibly and quickly adapt to variable requirements.
[ترجمه ترگمان]سیستم های اطلاعاتی باید انعطاف پذیر و سریع با الزامات متغیر تطبیق یابند
[ترجمه گوگل]سیستم های اطلاعاتی باید انعطاف پذیر و به سرعت با الزامات متغیر سازگار باشند

11. "9 like gold flexibly " it is one set those who have color of characteristic of Chinese traditional culture and palace culture collect curiosa .
[ترجمه ترگمان]\"۹\" از جمله \"انعطاف پذیر طلا\" کسی است که دارای مشخصه فرهنگ سنتی چینی و فرهنگ کاخ است که curiosa را جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]'9 مانند طلا انعطاف پذیری 'این یکی مجموعه کسانی که دارای رنگ مشخصه از فرهنگ سنتی چینی و فرهنگ قصر جمع آوری curiosa

12. While the programming applies multi-ply subroutine flexibly, the most efficacies of NC machine tools can be exerted fully.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برنامه نویسی انعطاف زیر روال را اعمال می کند، most ابزار ماشین NC می توانند به طور کامل اعمال شوند
[ترجمه گوگل]در حالی که برنامه نویسی یک فرایند چند مرحله ای را به صورت انعطاف پذیری انجام می دهد، بیشترین کارایی ابزارهای NC را می توان به طور کامل انجام داد

13. It is intended that these guidelines should be applied flexibly and pragmatically.
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفته شده است که این رهنمودها باید انعطاف پذیر و واقع بینانه به کار رود
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده است که این دستورالعمل ها باید انعطاف پذیر و کاربردی بکار گرفته شوند

14. We suggest ten golden rules for exam revision, but like all rules, they need to be interpreted flexibly.
[ترجمه ترگمان]ما ده قانون طلایی برای بازبینی امتحان را پیشنهاد می کنیم، اما مانند همه قوانین، آن ها باید انعطاف پذیر تفسیر شوند
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد ده قانون طلایی را برای تجدید نظر امتحان پیشنهاد می کنیم، اما مانند تمام قوانین، باید انعطاف پذیر تفسیر شوند

پیشنهاد کاربران

انعطاف پذیر

Flexibly=به نرمی


کلمات دیگر: